وبلاگ رسمی علی ترکاشوند | ||
|
* دیشب رفته بودیم عروسی خیلی خندیدیم، آقا یکی این آرایشگرا رو توجیه کنه! درسته گفتن عروس باید با بقیه آرایشش فرق کنه، ولی منظور این بوده که خوشگل تربشه، نه عجیب تر !!! * یادش بخیر قدیما دخترا رو می خواستن تهدید کنن می گفتن عکستو می ذاریم اینترنت! * چهار طرف اتاقم عنکبوته تار بسته، منم ازشون به عنوان سیستمه پدافندی علیه پشه ها استفاده میکنم، یه همزیستیه مسالمت آمیز داریم با هم. حالا ازین جالب تر مامان بزرگم هر وقت میاد تو اتاق اشک تو چشاش جمع میشه میگه یاده سفر مکه (غار حرا) افتادم!! * دو تا دوسـت دختر هم نداریم، اس ام اس عاشقانه ای که اولی فرستاد رو بفرستیم به دومی، جواب دومی رو بفرستیم واسه اولی، کلا بزنیم تو کار ترانزیت. * از وختی بابام LCD خریده یکی از معضلات زندگی مامانم اینه که چطوری گلدون و روش جا بده! * تو پیاده رو که راه میرم گربه های که لم دادن جلوم بلند میشن، معذب میشم؛ همچین آدم مهربونیم من! * ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه. تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه. دست کردم تو آکواریوم درش آوردم. شروع کرد از خوشالی بالا پایین پریدن. دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو. اینقده بالا پایین پرید خسه شد خوابید. دیدم بهترین موقع تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده. یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب...
خدایا ازت ممنونم که بعد از گرونی دلار و تحریم هنوز با 100تومان70نوع بلا دفع میکنی نظرات شما عزیزان: برچسبها: |
|