وبلاگ رسمی علی ترکاشوند
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ رسمی علی ترکاشوند و آدرس معارف.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. Just For Transfer To AVAFBLOG

 





 

 سلام

یعنی بازم سلام

 

نیلوفر میگه  آهنگ وبلاگ

داغ دل آدموتازه میکنه

چشم نیلوخانم

حتما عوضش میکنم

اصلا هرچی نیلو بگه همونه

 

 

نیا باران زمین جای قشنگی نیست

من از اهل زمینم خوب میدانم

 که گل در عقد زنبور است

ولی سودای بلبل دارد

و پروانه را هم دوست میدارد

 


 

مشخصات واقعی :

اسم : سکینه

تحصیلات : بيسواد

متولد: ده كوره

علایق:دوشیدن شیر گاو و گوسفند

 مشخصات فیسبوکی :

اسم: آرنیکا

 تحصیلات : فوق ليسانس كامپيوتر

متولد:تهران الهیه

 علایق: اسکی و مسابقات فرمول 1

 


اي دبستاني‌ترين احساس من...

یادی از خاطرات دوران دبستان

 

خاطرات كودكي زيباترند

يادگاران كهن مانا ترند

 

 

درس‌هاي سال اول ساده بود

آب را بابا به سارا داده بود

 

درس پند آموز روباه وکلاغ

روبه مكارو دزد دشت وباغ

 

 

روز مهماني كوكب خانم است

سفره پر از بوي نان گندم است

 

كاكلي گنجشككي با هوش بود

فيل ناداني برايش موش بود

 

 

با وجود سوز وسرماي شديد

ريز علي پيراهن از تن ميدريد

 

تا درون نيمكت جا ميشديم

ما پرازتصميم كبري ميشديم

 

 

پاك كن هايي زپاكي داشتيم

يك تراش سرخ لاكي داشتيم

 

كيفمان چفتي به رنگ زرد داشت

دوشمان از حلقه هايش درد داشت

 

 

گرمي دستان ما از آه بود

برگ دفترها به رنگ كاه بود

 

مانده در گوشم صدايي چون تگرگ

خش خش جاروي   با پا روي برگ

 

 

 

همكلاسي‌هاي من يادم كنيد

بازهم در كوچه فريادم كنيد

 

همكلاسي‌هاي درد و رنج و كار

بچه‌هاي جامه‌هاي وصله‌دار

 

 

بچه‌هاي دكه خوراك سرد

كودكان كوچه اما مرد مرد

 

كاش هرگز زنگ تفريحي نبود

جمع بودن بود و تفريقي نبود

 

 

كاش مي‌شد باز كوچك مي‌شديم

لا اقل يك روز كودك مي‌شديم

 

ياد آن آموزگار ساده پوش

ياد آن گچ‌ها كه بودش روي دوش

 

 

اي معلم ياد و هم نامت بخير

ياد درس آب و بابايت بخير

 

اي دبستاني‌ترين احساس من

بازگرد اين مشق‌ها را خط بزن

 

 

 

 


برچسب‌ها:
[ دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, ] [ 11:21 قبل از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

 

 

رفیقان یک به یک رفتن

مرا در خود رها کردن

 

آنان که خود درد من بودن

گمان کردم که همدردن

 

 


برچسب‌ها:
[ دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, ] [ 11:21 قبل از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]
 

 http://upload.bia2model.com/images/vgmr571m7hemtdaq4nf.jpg

 سلام

به همه ی شما دوستان نازنین و عزیز

دلم برای همه تون تنگ شده

ببخشید دیر اومدم

یه سفر مشهد هم به برنامه هام اضافه شد

امام رضا طلبید و رفتم

از این به بعد

در خدمت همه ی دوستان گلم هستم

 

http://upload.bia2model.com/images/vgmr571m7hemtdaq4nf.jpg

 

 

میگن خدا همین وراست

تو ذهن خواب من و تو !

 

یه جایی که تا برسی 

 میگن که دیره و برو !

 

میگن اگه صداش کنی

به قلب تو سر میزنه

 

چقدر صدات کنم خدا ؟

  بیا که پایان منه   

  

تو گریه ی ستاره ها

سر رو جاده ها میذارم

 

نمیاد صدای پات

روبه آسمون میبارم

 

من نشستم بعد پایان 

 تو بیا منو شروع کن

 

شمعی تنها رو به بادم 

تو غروب من طلوع کن

 

پنجره ی امیدمو

رو به خدا باز میکنم

 

اونم منو نمیبینه

گریه رو آغار میکنم

 

تو التهاب گمشدم

کسی به یاد من نبود

 

دنبال رد پای تو 

 منو به انتها رسوند

 

افتادم از چشم خدا 

 شکسته بال لحظه هام

 

تکیه کرده غم دنیا 

 رو دل خسته ی تنهام

 

منم اون که مونده پاییز

 زیر بارون جدایی

 

تو منو ببخش ندارم

جز تو هیچ کس و خدایی

 


برچسب‌ها:
[ دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, ] [ 11:21 قبل از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]
 

 



 

 

http://upload.bia2model.com/images/vgmr571m7hemtdaq4nf.jpg

 

ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد

تا اینکه دروغی آرامم کند

 

http://upload.bia2model.com/images/vgmr571m7hemtdaq4nf.jpg

 

گفتی که به احترام دل باران باش

باران شدم و به روی گل باریدم


گفتی که ببوس روی نیلوفر را

از عشق تو گونه های او بوسیدم


گفتی که ستاره شو ، دلی روشن کن

من هم چو گل ستاره ها تابیدم


گفتی که برای باغ دل پیچک باش

بر یاسمن نگاه تو پیچیدم


گفتی که برای لحظه ای دریا شو

دریا شدم و تو را به ساحل دیدم


گفتی که بیا و لحظه ای مجنون باش

مجنون شدم و ز دوریت نالیدم


گفتی که شکوفه کن به فصل پاییز

گل دادم و با ترنّمت روییدم


گفتی که بیا و از وفایت بگذر

از لهجه ی بی وفاییت رنجیدم


گفتم که بهانه ات برایم کافیست

معنای لطیف عشق را فهمیدم

 

http://upload.bia2model.com/images/vgmr571m7hemtdaq4nf.jpg

 


مورچه کارمند وشیر مدیر

 

http://img.tebyan.net/big/1388/03/2342442291411644924312413941722378120522440.jpg

 

مورچه هر روز صبح زود سر كار مي رفت و بلافاصله كارش را شروع مي كرد و با خوشحالي هر روز كار زيادي انجام مي داد. رئيسش كه يك شير بود از اينكه مي ديد مورچه مي تواند بدون سرپرستي بدين گونه كار كند، بسيار متعجب بود. بنابراين سوسكي را كه تجربه بسيار بالايي در سرپرستي داشت و به نوشتن گزارشات عالي شهره بود، استخدام كرد تا اين موضوع را بررسي كند.

اولين تصميم سوسك راه اندازي دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود. او همچنين براي نوشتن و تايپ گزارشاتش به كمك يك منشي نياز داشت. عنكبوتي هم مديريت بايگاني و تماسهاي تلفني را بر عهده گرفت. شير از گزارشات سوسك لذت مي برد و از او خواست كه نمودارهايي كه نرخ توليد را توصيف مي كند تهيه نموده كه با آن بشود روندها را تجزيه تحليل كند. او مي توانست از اين نمودارها در گزارشاتي كه به هيات مديره مي داد استفاده كند. بنابراين سوسك مجبور شد كه كامپيوتر جديدي به همراه يك دستگاه پرينت ليزري بخرد. او از يك مگس براي مديريت واحد تكنولوژي اطلاعات استفاده كرد.



مورچه كه زماني بسيار بهره ور و راحت بود از اين حد كاغذ بازي افراطي و جلساتي كه بيشتر وقتش را هدر مي داد متنفر بود. شير به اين نتيجه رسيد كه زمان آن فرا رسيده كه شخصي را به عنوان مسئول واحدي كه مورچه در آن كار مي كرد معرفي كند. اين سمت به جيرجيرك داده شد. اولين تصميم او هم خريد يك فرش و نيز يك صندلي ارگونوميك براي دفترش بود. اين مسئول جديد يعني جيرجيرك هم به يك عدد كامپيوتر و يك دستيار شخصي به منظور كمك به برنامه بهينه سازي استراتژيك كنترل كارها و بودجه نياز پيدا كرد.



اكنون واحدي كه مورچه در آن كار مي كرد به مكان غمگيني تبديل شده بود كه ديگر هيچ كسي در آن جا نمي خنديد و همه ناراحت بودند. در اين زمان بود كه جيرجيرك، شير را متقاعد كرد كه نياز مبرم به شروع يك مطالعه سنجش شرايط محيطي وجود دارد. با مرور هزينه هايي كه براي اداره واحد مورچه مي شد شير فهميد كه بهره وري بسيار كمتر از گذشته شده است.



بنابر اين او جغد كه مشاوري شناخته شده و معتبر بود را براي مميزي و پيشنهاد راه حل اصلاحي استخدام نمود. جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با يك گزارش حجيم چند جلدي باز آمد. نتيجه نهايي اين بود: «تعداد كاركنان زياد است».



حدس مي زنيد اولين كسي كه شير اخراج كرد چه كسي بود؟



مسلماً مورچه؛ چون او عدم انگيزه اش را نشان داده و نگرش منفي داشت.
 

 

 http://upload.bia2model.com/images/vgmr571m7hemtdaq4nf.jpg

 


برچسب‌ها:
[ دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, ] [ 11:21 قبل از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

اینترنت بستری برای جنگ نرم

عاطفه امینی

از همان زمان که دگرگونی های نرم به مرحله اجرا رسید تعاریف گوناگونی از ماهیت آن ارایه گردیده است. اجرای برنامه های حساب شده مسالمت آمیز به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یا ایجاد تغییر و تحول مورد نظر بر حاکمان و مردم در جوامع مدنظر، از تعاریفی است که به شاخصه ها و اهداف اصلی جنگ نرم اشاره دارند.برای تبیین نقش رسانه ها و به خصوص فضای سایبر و مجازی در جنگ نرم، از منظری متفاوت و البته با بهره گیری از متون و تئوری های موجود، موضوع را مورد کنکاش قرار می دهیم.اگر ایجاد دگرگونی در جوامع با تکیه بر تغییر دیدگاه ها و نگرش های حاکمان و مردم بحث اصلی جنگ نرم باشد؛ در آن صورت این جنگ، مدلی نوین از فعل و انفعال های این دولت ها برای سلطه، بر کشورهای مختلف را نمایش می دهد.
نگاهی به تاثیر اینترنت در جنگ نرم

جنگ یا براندازی نرم، از مفاهیمی است که تقریبا از اواخر دهه ی ۷۰ میلادی و اوایل دهه ۸۰ میلادی، مورد توجه مراکز اطلاعاتی – امنیتی در غرب قرار گرفت و از اوایل دهه ی ۹۰ میلادی وارد فاز عملیاتی گردید و تغییرهای مورد نظر را در تعدادی از کشورهای هدف (به ویژه کشورهای بلوک شرق)، ایجاد نمود.
 

جنگ نرم، فضای مجازی

از همان زمان که دگرگونی های نرم به مرحله اجرا رسید تعاریف گوناگونی از ماهیت آن ارایه گردیده است. اجرای برنامه های حساب شده مسالمت آمیز به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یا ایجاد تغییر و تحول مورد نظر بر حاکمان و مردم در جوامع مدنظر، از تعاریفی است که به شاخصه ها و اهداف اصلی جنگ نرم اشاره دارند.

برای تبیین نقش رسانه ها و به خصوص فضای سایبر و مجازی در جنگ نرم، از منظری متفاوت و البته با بهره گیری از متون و تئوری های موجود، موضوع را مورد کنکاش قرار می دهیم.

اگر ایجاد دگرگونی در جوامع با تکیه بر تغییر دیدگاه ها و نگرش های حاکمان و مردم بحث اصلی جنگ نرم باشد؛ در آن صورت این جنگ، مدلی نوین از فعل و انفعال های این دولت ها برای سلطه، بر کشورهای مختلف را نمایش می دهد.

چرا که سلطه و استیلا با تعاریفی از قدرت، بسط و توسعه یافته که قدرت را توانایی تمرکز، تنظیم و یا هدایت رفتار می دانست.

دقیقا با این تعاریف از قدرت است که قدرت نرم جایگاه ویژه ای در تئوری های سلطه می یابد. قدرتی که تمام توان و ظرفیت خود را متمرکز بر قانع کردن دیگران می سازد تا رفتار آنها را به گونه ای مورد نظر تنظیم و هدایت نماید.

بنابراین رساترین تعریف برای جنگ نرم، هدایت افکار به سمتی است که جوامع به گونه ای بیندیشند که سردمداران سلطه گر می خواهند و از همین نقطه است که عملیات روانی با تکیه بر نقش بی بدیل رسانه ها آغاز می شود. از سوی دیگر در تخصیص و تحدید جنگ نرم ابعاد مختلفی مانند ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و فرهنگی برای آن مطرح می شود.
رسانه ها می توانند

این ابعاد گرچه به صورت فردی و تنها در اهداف کوتاه مدت و کارکردهای عینی متفاوت اند؛ اما همه آنها در شیوه ها و ابزارها بر نقش رسانه ها و تبلیغات متمرکز هستند. به ویژه بعد فکری و فرهنگی که اساسا شاخصه ی جنگ نرم است، بدون در نظر گرفتن نقش رسانه ها، قابل درک نیست. بنابراین جنگ نرم، جنگ برای سلطه است و سلطه زمانی در دسترس است که سلطه گران بتوانند بر افکار عمومی استیلا یابند و همین امر همکاری رسانه ای را نیاز شدید و اصلی جنگ نرم می سازد.

مولفه ها و شاخصه های منحصر به فرد این درگیری، فقط به کمک و یاری رسانه ها به سرانجام می رسد. همه رسانه ها از جمله دیداری و شنیداری، کتبی و شفاهی به دلیل کارکردهای خاص روانی و تبلیغی در مجموعه ابزارها و شیوه های جنگ نرم کاربرد ویژی ه ای می یابند و چنان که نمی توان از نقش امواج رادیویی و ماهواره ای در دوران جنگ سرد و مراحل ابتدایی جهان تک قطبی غفلت نمود.

ما در این نوشته به خصوص تبیین ظرفیت های فضای مجازی و سایبری در جنگ نرم را دنبال خواهیم کرد؛ گرچه گستره این بحث نیز مستلزم بحث مفصلی است.

برای بحث در چرایی و چگونگی کاربرد روزافزون فضای سایبر در جنگ نرم لازم است به تعریف و تشریح مختصات این محیط پرداخته شود تا از محتوای بحث، الگوی عمل براندازی نرم با مختصات و شرایط خاص فکری و فرهنگی به دست آید.
ابعادی متفاوت

جنگ نرم به دلیل ماهیت خود و عدم نیاز به ابزارهای فیزیکی به دنبال آن است که در مسافت های دورتری از مراکز طراحی کننده به اجرا درآید. جهانی و فرامرزی بودن فضای سایبر امکان های مورد نیاز را به آسانی در اختیار طراحان جنگ نرم قرار می دهد و با فراهم شدن بسترهای فکری-فرهنگی، اهداف مورد نظر، از سوی جریان های درون جامعه هدف دنبال می شود.

میسر بودن ارتباط دوطرفه نیز ابزارهای عملیاتی را در خدمت طراحان و رهبران مراکز مورد نظر درمی آورد و در موقعیت های حساس که امکان حضور و هدایت مستقیم میدانی حوادث از براندازان سلب می شود؛ عناصر حاضر در صحنه نقش رسانه های عملیات را بازی می کنند. “ما همه رسانه ایم؛ شعاری است که دقیقا برگرفته از این الگو در حوادث اخیر مدام طرح می شد.”

از سوی دیگر جنگ نرم به عناصر و سربازان میدانی نیاز دارد که از جنس مخاطبان جامعه هدف باشند. این عناصر باید برای خود یک هویت خاص قایل باشند تا بتوانند هدایت روند درگیری را بر عهده گیرند و در شرایط کنونی امکان دسترسی به فضای مجازی به دلیل دراختیار گذاشتن لحظه ای حجم وسیعی از اخبار، اطلاعات و تسهیل ارتباط چنین هویت کاذبی را به راحتی در میان بخشی از صحنه گردانان حوادث ایجاد می نماید.

مباحث مورد نظر نشان دهنده ظرفیت بالا و استثنایی فضای مجازی برای هدایت جنگ نرم است. به ویژه نبود بسیاری از قیود و محدودیت ها که برای سایر اقسام رسانه ای وجود دارد، در محیط مجازی گستره فعالیت در این فضا را برای اهداف و انگیزه های امنیتی و سیاسی افزایش می دهد.

این مجموعه شرایط است که امروزه هوس بهره گیری از این فضا را برای غلبه بر دیگر ملت ها در میان مراکز قدرت جهانی ایجاد می نماید. حوادث چندماه اخیر ایران را باید یک میدان آزمون برای کاربرد فضای مجازی در عملیات روانی و جنگ نرم دانست.
فضای جدید

فضای سایبر، محیط الکترونیکی واقعی است که ارتباط انسانی را به شیوه ای سریع، فراجغرافیایی و با ابزارهای خاص مستقیم و زنده میسر می سازد. به عبارتی، تئوری پیوند (ادغام) مکان در زمان، یا تبدیل جهان جغرافیایی به دهکده جهانی، به صورت واقعی با رشد و گسترش فضای مجازی اتفاق افتاد. این فضا و محیط که بسیاری از ویژگی های دوران فلسفی پساندرن را درخود دارد، موقعیت ها و شاخصه های بالقوه ای است که وجه جداسازی آن با سایر ابزارهای رسانه ای و اطلاع رسانی است.

۱- جهانی و فرامرزی بودن: ویژگی منحصر به فردی که فضای سایبر را از دیگر رسانه ها جدا می سازد، همین برد جهانی است. این جهانی بودن با ارسال گستره امواج ماهواره ای از یک نقطه خاص به سراسر جهان متفاوت است. علاوه بر محدودیت های خاص امواج ماهواره ای در مناطق مختلف و مشکلات فنی و محیطی آن، برنامه های ماهواره ای در یک نقطه مخصوص تولید و سپس انتشار می یابد. در حالی که در محیط مجازی اینترنت، امکان تولید جهانی فراهم است.

۲- ویژگی فوق تصور دیگر در فضای مجازی: امکان ارتباط دوطرفه به صورت سهل و آسان است. به عبارتی در این محیط امکان های خاصی ارتباط سریع و آسان کاربران، سرورها و مدیریت کنندگان را امکان پذیر می سازد این ویژگی نیز در انواع دیگر رسانه ها با محدودیت ها و مشکلات خاصی روبه روست.

۳- جذابیت و تنوع، ویژگی دیگر فضای مجازی است: ضمن اینکه امکان بهره برداری از همه جذابیت های خاص رسانه ای مانند : فیلم، عکس و …همان طور که ذکر شد مشتری مداری محض در تنوع و جذابیت این محیط تاثیر به سزایی دارد. شاخصه های دیگری نیز این محیط را برای بهره گیری در عرصه جنگ نرم مهیا می نماید.

۴- مخاطب خاص و تاثیرگذار: همین مساله باعث شده که اینترنت و فضای مجازی نوعی مرجعیت فکری-سیاسی را برای کاربران ایجاد نماید. گرچه می توان ادعا کرد این امر در جوامعی با فراگیری کاربران، موضوعیت خود را تا حدودی از دست داده است. اما حداقل در ایران هم چنان به عنوان یک نقش برای فعالین این عرصه تعریف می شود.

۵- مساله دیگر امکان عبور و عدم تقید به بخش مهمی از قوانین و محدودیت های رایج در سایر رسانه ها است: این امر به ویژه در محیط های غیررسمی بیشتر رایج است. به عنوان مثال وبلاگ ها با گستردگی میلیونی خود توانسته اند مخاطبانی فراگیر جذب کنند که به طور معمول مقید به قوانین خاصی نیستند و چه بسا وبلاگی با مخاطبانی به مراتب بیشتر از یک وب سایت و خبرگزاری رسمی، با دستی باز همه خطوط قرمز یک جامعه را زیر پا بگذارد و بتواند از سد فیلترینگ و محدودیت های فنی هم رها شود.

یا می توان به کامنت ها و نظرهای کاربران به عنوان یک بخش جذاب اشاره کرد؛ که می تواند از قواعد رویه های موجود استثناء شود. همه این ویژگی ها، امکان بهره برداری از فضای رسانه ای در عرصه جنگ نرم را آسان می کند.

از آنجا که اقناع مخاطب و موج سواری بر اساس خواست های افکار عمومی در میان جوامع متعارض، مهمترین شیوه پیشبرد جنگ های نرم است. شاخصه های ذکر شده در فضای سایبر، بسترها و ظرفیت های لازم را برای بهره برداری از این محیط در راستای هدف فراهم می سازد.
مشت نمونه خروار

رویکرد مسوولین و دولت های معاند (دشمن) با نظام اسلامی، به شفافیت بحث کمک می کند. به عنوان نمونه، در ایام نزدیک به ۱۶ آذر که قرار بود برخی از مخالفان با حضور در خیابان ها به مقابله و تعارض با نظام بپردازند؛ “نتانیاهو” نخست وزیر رژیم اشغالگر رسما به مقام های آمریکا توصه کرد که از ظرفیت وب سایت های اجتماعی با ارایه اطلاعات خاص برای هدایت آشوب های اخلی استفاده کند.

در مورد دیگری “هیلاری کلینتون” وزیر خارجه آمریکا از تلاش کشورش برای استفاده از ظرفیت فضای مجازی علیه ایران اشاره نمود. اشاراتی از این دست، از اهمیت این حوزه جهت فعالیت رسانه ای برای برخورد با نظام های معارض در ادبیات سیاسی آمریکا، پرده برمی دارد.


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, ] [ 6:3 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

مطالعه موردی دخالت امریکا در تحولات گرجستان

نقش عوامل خارجی در تحولات جمهوری‌های شوروی سابق

 

عباس محمدی/ کارشناس ارشد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل

بررسی تغییر و تحولات در کشورهایی که پیش از این متعلق به مجموعه اتحاد جماهیر شوروی بودند برای کشورهایی که در حال حاضر در نوک پیکان سیاست متخاصمانه امریکا قرار دارند به‌خصوص کشورهایی که در مجاورت آسیای مرکزی و قفقاز جای گرفته‌اند، همواره حائز نکاتی ارزنده و مفید است، از آن‌رو که این تغییرات می‌تواند در معادلات سیاسی و امنیتی منطقه تاثیراتی مستقیم بر جا گذارد.

از سوی دیگر تجربه جمهوری اسلامی ایران در جریان اغتشاشات دهمین دوره انتخابات، همچنین نا آرامی‌های مشابه در برخی کشورهای دیگر ثابت کرد از منظر جامعه‌شناسی سیاسی حوادثی که در کشورهای یاد‌ شده به‌وقوع پیوست قابلیت تسری به سایر مناطق را دارد. در واقع امریکا از تغییرات یاد شده به مثابه الگویی برای تغییر رژیم در کشورهای غیر هم‌سو با سیاست‌های خود نظیر جمهوری اسلامی ایران استفاده می‌کند.

مقاله حاضر با این پیش‌فرض که تغییرات به وقوع پیوسته در جمهوری‌های شوروی سابق، ضمن موافقت نیروهایی از داخل، بیشتر متأثر از برنامه‌ریزی کشورهای غربی به‌ویژه امریکا بود در صدد است نشانه‌ها و شواهد مداخله امریکا را مورد بررسی قرار دهد و الگویی کلی از فرایند اجرایی و عملیاتی آنها به دست دهد تا امکان پیش‌بینی این تحولات در سایر کشورها فراهم شود. مقاله، مطالعه موردی خود را بر تحولات جمهوری گرجستان متمرکز می‌کند.

 

مقدمه
اخبار و گزارش‌های رسانه‌ها، جابه جایی و تغییر حاکمان در جمهوری‌های گرجستان، اوکراین و قرقیزستان را انقلاب نامیدند. با وجود این به نظر می‌رسد این اطلاق از مبانی نظری محکمی برخوردار نیست. براین اساس با وجود تغییر نخبگان در این کشورها ساختار حکومت دچار تغییرات اساسی نشد. همچنین ارزش‌های حاکم بر جامعه بر خلاف دوران انقلاب که با دگرگونی اساسی مواجه است، با چالشی بنیادین رو به رو نشد.
در حوزه علم سیاست مفاهیمی همچون انقلاب، کودتا، شورش، اصلاحات و غیره برای دگرگونی‌های اجتماعی صورت‌‌‌بندی شده است. این کلیدواژگان هر یک بر گونه‌ای از تحولات سیاسی دلالت می‌ورزد. از سوی دیگر معیارهای چندی برای شناسایی نوع تغییر و تحولات سیاسی در بین نظریه‌پردازان علوم سیاسی مطرح است. عامل ایجاد تغییر از نظر جغرافیایی که ناظر بر درون‌زایی یا برون‌زایی آن است از شاخص‌های مهم در تحلیل و بررسی دگرگونی در کشورهای مشترک‌المنافع است. در تغییر برون‌زا نیروی اصلی تغییر یا انگیزه اصلی ایجاد تغییر از مقتضیات خارجی نشئت می‌گیرد. در بررسی فرایند تحولات کشورهای یادشده، مشاهده می‌شود که نیروهای موثر خارجی از ابزارهای مختلف برای دستیابی به اهداف خود بهره برده‌اند. از جمله ابزارهای اصلی آنها "شبکه‌های رسانه‌ای" هستند که با شکل‌دهی به افکار عمومی و تهییج آن بر تصمیم‌گیری مقامات سیاسی کشورها تاثیر می‌گذارند.
لويتسكي و وي  بر این باورند که ظهور سازمان‌ها و شبكه‌های متعهد به دمکراسی و حقوق بشر نقش به‌سزایی در تضعیف رژیم‌های اقتدارگرا داشته است. به زعم آنان شبکه‌های بین‌المللی که به واسطه گسترش و تکثیر سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر و دیگر نهادهای بین‌الملل غیر دولتی تقویت می‌شوند، توجه جهانی را به موارد نقض و تضییع حقوق بشر جلب نموده و دولت‌های غربی را برای اقدام علیه آنها تحت فشار قرار می‌دهند. در واقع، اقدامات این سازمان‌ها به منزله ساز و کاری اساسی در حمایت از گروه‌های اپوزیسیون عمل می‌کند. گروه‌های دانشجویی در انقلاب‌های مخملی با برخورداری از این حمایت توانستند اقدامات خود را در خارج از کشورشان مورد توجه قرار دهند. پيوند ميان این گروه‌ها و موسسه جامعه باز جرج سوروس و دولت امريكا، شاهدی بر ويژگي نئو امپرياليستي اين گونه انقلاب‌ها در صربستان، گرجستان، مولداوي، اوكراين و قرقيزستان، است(آپوستولاوسکی، 2004). بر این اساس بسیاری از تحلیل‌گران، بنياد سوروس و دولت امريكا را به حمايت و برنامه‌ريزي انقلاب‌ها با هدف خدمت به منافع غرب متهم مي‌كنند. دخالت‌های امریکا در این کشورها باعث شد تا پس از انقلاب نارنجي در اوكراين، چندين كشور آسياي مركزي برای جلوگیری از اقدامات مؤسسه جامعه باز سوروس به شيوه‌هاي گوناگون دست به اقدام زنند. براي نمونه، ازبكستان با توسل به زور دفاتر منطقه‌اي اين مؤسسه را بست و رسانه دولتي تاجيكستان نيز اين مؤسسه را به فساد و پارتي بازي متهم کرد( فلاحی، 1387، صص123-122). از سوی دیگر بسياري از نويسندگان نيز بر اهميت نقش رسانه‌هاي مستقل در وقوع این  انقلاب‌ها تاكيد مي‌ورزند  (ورش و مک‌فال، 2005). گزارش‌های ارائه شده در خصوص رويدادهاي صورت گرفته در اين كشورها و اين حقيقت كه نتايج انتخاباتي در اين كشورها مورد منازعه قرار گرفته، نتیجه تلاش و نقش بسيار مهم رسانه‌هاي مستقل و غربي بوده است. بنابراین آزادي مطبوعات يك شاخص نهايي براي متغير انتشار رويدادها به شمار می‌رود. تركيب ضعف دولتي و انتشار رويدادها مي‌تواند در شكل‌گيري يك انقلاب بالقوه مؤثر باشد. هر چند، يك انقلاب بالقوه نيز منجر به يك انقلاب نمي‌شود. اگر چه ممكن است وضعيت سياسي يك كشور بسيار التهاب‌آور باشد اما لزوما منجر به انفجار نمي‌شود(فنگر، 2007، ص5) .
گزارش‌های ارائه شده در خصوص رويدادهاي صورت گرفته در اين كشورها و اين حقيقت كه نتايج انتخاباتي در اين كشورها مورد منازعه قرار گرفته، حاصل تلاش و نقش بسيار مهم رسانه‌هاي غربي بوده است (فنگر، 2007،) .بر این اساس، در پيدايش و گسترش انقلاب مخملي در اين كشورها، نباید نقش رسانه‌هاي غربي را در تحريك عمومي ناديده انگاشت بدين ترتيب كه خبرنگاران خارجي افكار عمومي را در اوكراين همچون گرجستان اقناع نمودند كه نتيجه انتخابات از پيروز واقعي ميدان مبارزه دزديده شده است كه به موجب آن  هواداران رهبران اپوزيسيون  طرفدار غرب با پوشش رنگین به خيابان‌ها ريختند و خواستار شناسايي وي شدند (کارتانیکی، 2005، ص37-52). در انقلاب‌های رنگین، رسانه‌ها نقش خود را در چارچوب امكان گردش اطلاعات برای گسترش بحران در كشورهاي مورد نظر ايفا مي‌كنند. به عبارت ديگر، از همان بدو امر، نقش رسانه‌هاي غربي با ايجاد بحران براي مخاطبين خود پيوند مي‌خورد. به‌طور کلی نظریه‌پردازان، در خصوص نحوه مواجهه رسانه با واقعیت چهار نقش عمده را برای آن در نظر می‌گیرند:
1.- نقش آينه: رسانه‌ها واقعیت‌ها را منعكس می‌كنند و البته گهگاه نيز اين واقعيت را نادرست نشان مي‌دهند. در هر حال، واقعيت از دريچه تصاويري منتقل مي‌شود كه رسانه‌ها آن را نشان مي‌دهند (اسپیچانی و ادرنو، 2007، ص2).
2.- نقش شاهد: رسانه‌های داخلی به طور طبیعی بيش از ناظرين خارجي شاهد رويدادها هستند.
3.- نقش انتقال‌دهنده: رسانه‌ها خود را سخن‌گوي انقلاب‌ها  يا گروه‌هاي رنگين معرفي مي‌كنند. براي نمونه،رسانه‌هاي غربي، هيئت و پوششی دشمن‌گونه از تصاوير نامزدهاي طرفدار كرملين ترسيم می‌کردند. در حالي كه نيروهاي سياسي طرفدار غرب در نقش ستاره‌هاي پر تلالو ظاهر و تعريف و تمجید مي‌شدند. از سوي ديگر توده‌هاي مردمي كه در خيابان‌ها گرد هم مي‌آمدند، قهرمانان اصلي تلقي معرفی مي‌گرديدند. رسانه‌هاي غربي از تيموشنكو، نخست‌وزير اوکراین، با عناويني همچون " شاهزاده جنگي، انقلابي ميليونر، الهه انقلاب نارنجي و مريم انقلاب نارنجي" یاد می‌کردند (کوزیو، 2005، ص72). 
4.- نقش بسيج‌كننده: رسانه‌ها، ابزاری كامل براي بسيج احساسات به شمار می‌روند. تقريبا در انقلاب‌هاي مخملي ياد شده، رسانه‌ها نقشی مهم را در فرايند سرمايه‌گذاري بلند مدت غرب در سازمان‌هاي جامعه مدني بازي كردند  (ستین، 2005، ص258).
وضعیت جمهوری‌هاپس از فروپاشی شوروی
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و حذف رسمی نظام حکومت‌داری مبتنی بر تمرکز دولتی و سیستم تک حزبی، دولت‌های تازه تأسیس به جا مانده از این فروپاشی به یکباره با خلاء نظری و تجربه عملی برای اداره کشور مواجه شدند. از یک سو، شیوه حکومت‌داری سابق اعتبار و ارزش خود را از دست داده بود و از سوی دیگر نخبگان و جامعه سیاسی در این کشور‌های تازه تأسیس فاقد هرگونه تجربه و حتی درک تئوریک برای ایجاد نظام سیاسی جدید بودند. فقدان درک و تجربه دمکراتیک در این کشورها، دوره‌ای از آنارشیسم اجتماعی را به نام آزادی و دمکراسی در این کشورهای نوپا دامن زد. در واقع، می‌توان مدعی شد که پروژه دولت‌سازی و استقلال‌یابی در نخستین سال‌های پس از فروپاشی شوروی، مسئله ساختار و محتوای دولت را تحت‌الشعاع قرار داده بود. به همین دلایل، اغلب این جمهوری‌ها طی این سال‌ها موفق به برآورده ساختن نیازهای اساسی جامعه سیاسی خود نشدند. در این حال، تحولات جهانی، تسهیل در ارتباطات مردمی و آگاهی از تحولات و پیشرفت دیگر جوامع، بر مطالبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم و نخبگان می‌افزود. در این راستا، اغلب این جمهوری‌ها به لحاظ شرایط عینی اجتماعی – سیاسی با معضلاتی مشترک مانند فساد دولتی، ناکارآمدی اقتصادی و نظام انتخاباتی غیرشفاف مواجه بودند(کرمی، 1384 ).
تاثیرات تحولات بین‌المللی
پس از وقوع حادثه یازدهم سپتامبر از دو جهت فضای سیاسی حاکم در این جمهوری‌ها با تغییر مواجه شد. این حادثه از یک سو موجب توجه بیشتر امریکا و غرب به این جمهوری‌ها از جنبه‌های استراتژیک گردید و از سوی دیگر به دلیل افزایش تأکیدات جهانی بر مفاهیمی مانند دمکراسی، فضای سیاسی داخلی این جمهوری‌ها تحت تأثیر قرار گرفت. این مسئله در حالی به وقوع می‌پیوست که روسیه همچنان بر تداوم نفوذ خود در منطقه تأکید داشت. از سوی دیگر، تحول در این جمهوری‌ها به دلیل موقعیت حائل این کشورها در میان روسیه و قدرت‌های اروپایی و اتحادیه اروپا حائز اهمیت است. افزون بر این برای غرب تأمین انرژی و روابط اقتصادی با کشورهای حاشیه خزر نیز مهم است. امریکا به طور مشخص به دنبال کاهش نفوذ روسیه و ایجاد نظام‌های هم‌سو با غرب در این منطقه است. امریکا تحت عنوان حمایت از حقوق بشر و دمکراسی و از طریق اعطای کمک‌های مالی به برخی از گروه‌ها، احزاب سیاسی و سازمان‌های غیردولتی و تبلیغات گسترده رسانه‌ها در جهت‌دهی به مطالبات مردم در راستای منافع و گسترش نفوذ خود تلاش می‌کند، ضمن اینکه هدف دیگر امریکا از نفوذ بیشتر در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، کنترل روسیه، چین و ایران است(امیراحمدیان، 1387).
گرجستان؛ پیش از براندازی
در جریان بروز انقلاب مخملی در گرجستان بحث‌های فراوانی مبنی بر میزان و چگونگی دخالت امریکا در این جابه‌جایی قدرت در میان تحلیل‌گران مطرح شد. به گمان اغلب تحلیل‌گران این جابه‌جایی با نظر مساعد و حمایت‌های مؤثر مقام‌های امریکایی و به ویژه سفیر این کشور در گرجستان همراه بوده است. مطابق با ادبیات معمول، این گمان دو نتیجه را القا می‌کرد: نخست؛ دولت جدید در گرجستان در مقایسه با دولت گذشته منافع امریکا را در منطقه بیشتر تأمین خواهد کرد و دوم؛ حذف شواردنادزه و به قدرت رسیدن ساکاشویلی برای روسیه در روند رقابت با امریکا در این منطقه، یک شکست تلقی می‌شود. موقعيت ژئوپولیتيكي گرجستان در نقش پل ارتباطي مسكو با درياي سياه و آب‌هاي گرم جهان، به همراه مناقشه بر سر جمهوري‌هاي آبخازيا و اوستياي جنوبي، گرجستان را به كشوري مهم در سياست خارجي روسيه تبدیل کرده است .
با وجود این، گرجستان از زمان استقلال در سال 1992، همواره برای سیاست روسیه در قفقاز و حتی جامعه کشورهای هم‌سود یک معضل و چالش آزار دهنده بوده است. گرجستان در سال 1993 آخرین عضوی بود که به جامعه کشورهای هم‌سود پیوست. در آن زمان نیز گرجی‌ها نگران این مسئله بودند که نپیوستن آنها به این جامعه موجب گسترش بحران جدایی‌طلبی در آبخازیا شود، زیرا به گمان گرجی‌ها این بحران توسط روسیه حمایت و دامن زده می‌شد، هنگامی که چند روز بعد روسیه
به طور آشکار دولت گرجستان را در جلوگیری از گسترش بحران مورد حمایت قرار داد. صحت این موضوع تا حد زیادی آشکار شد (بروس، 2005).
همچنین وجود مرزهای مشترک میان گرجستان و جمهوری خود‌مختار چچن همواره یکی از دلایل حساسیت – و در برخی موارد تنش – میان روسیه و گرجستان بوده است. هنگامی که در سال 1999 بار دیگر جنگ میان روسیه و جدایی‌طلبان چچن آغاز شد، روس‌ها انتظار مساعدت بیشتری از گرجستان برای کمک به سرکوب جدایی‌طلبان داشتند. به همین دلیل هنگامی که با پاسخ منفی شواردنادزه مواجه شدند، تنش‌ها و اختلافات میان روسیه و گرجستان تشدید شد. به گفته زینوباران روسیه در این زمینه به شدت از شواردنادزه ناخرسند بود. در جریان این جنگ، گرجستان هزاران نفر از پناهندگان چچنی را پذیرفت و آنها را در منطقه دره پانکیسی، جایی که هزاران نفر از شهروندان چچنی‌الاصل برای سال‌ها در آن زندگی می‌کردند، جا داد. به گفته باران وقتی یلتسین از شواردنادزه برای استفاده از پایگاه‌هایی در گرجستان به منظور افزایش حملات علیه نیروهای چچنی در سال 1991 درخواست کمک کرد، شواردنادزه با این درخواست به علت ترس از کشیده شدن جنگ به گرجستان، مخالفت کرد. از آن پس روسیه فشارهای سیاسی و اقتصادی فراوانی را بر گرجستان از طریق تحمیل رژیم ویزا، قطع انتقال گاز در اواسط فصل زمستان و متهم ساختن آنان به پناه دادن به شورشیان چچن، وارد کرد (زینو باران،2000، صص 234-221).
در سال‌های بعد سیاست‌های غرب‌گرایانه شوارد نادزه مورد انتقاد روس‌ها قرار داشت به گونه‌ای که حتی در حادثه سود قصد به جان شوارد نادزه انگشت اتهام به سمت روسیه نشانه رفت. در آخرین موارد اختلافی میان روسیه و گرجستان ، در سپتامبر 2002 در جریان حمله جنگجویان چچنی به یک هلی‌کوپتر نظامی روسیه که منجر به کشته شدن 118 نظامی روسیه گردید، جنگنده‌های روسیه مناطقی را در خاک گرجستان بمباران کردند که موجب کشته شدن یک نفر و زخمی شدن چند تن دیگر شد. این حمله به شدت از سوی رهبران گرجستان محکوم گردید و وزارت خارجه امریکا نیز آن را محکوم کرد.
همچنین گرجستان غیر از روسیه تنها کشوری بود که می‌توانست با توجه به مشکلات مسیر ایران و ارمنستان، امکان انتقال انرژی منطقه قفقاز و حتی آسیای مرکزی را فراهم کند. به همین دلیل روسیه در راستای سیاست‌های نفتی خود از ایفای چنین نقشی توسط گرجستان خشنود نبود. ویکتور کالیوژنی نماینده سابق روسیه در امور دریای خزر هنگام آغاز رسمی عملیات احداث خط لوله باکو – تفلیس – جیهان ، احداث این خط لوله را به شدت مورد انتقاد قرار داد و آن را یک خط لوله غیر اقتصادی عنوان کرد.
سرانجام پس از حادثه 11 سپتامبر حضور نیروهای امریکایی در گرجستان و تلاش این کشور برای بازسازی ارتش گرجستان همچنین تمایل شدید گرجی‌ها برای پیوستن به ناتو و کوشش‌هایی که در این زمینه صورت گرفت و در نهایت انعقاد پیمان امنیتی میان ترکیه، گرجستان و آذربایجان به منظور تأمین امنیت خطوط لوله انرژی، موقعیت روسیه را در گرجستان به شدت تضعیف ‌کرد.
برخلاف وضعیت تنش‌آلود در روابط روسیه و شوارد نادزه، امریکایی‌ها در دوران شوارد نادزه با دشواری‌های زیادی در گرجستان مواجه نبودند. البته در اهمیت ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک گرجستان برای امریکا نباید اغراق کرد زیرا گرجستان تنها از این جهت که امکان اتصال خطوط لوله جمهوری آذربایجان را به خاک ترکیه میسر می‌سازد دارای اهمیت ویژه‌ای برای امریکا است. هر چند که این، موضوعی کم‌اهمیت به شمار نمی‌رود اما وزن زیادی به گرجستان در چارچوب راهبردهای کلان امریکا نمی‌بخشد. با توجه به این مسئله، ابراز تمایل مکرر شوارد نادزه برای عضویت در ناتو و جلب حمایت امریکا، با پاسخ‌هایی مناسب مواجه نشد. شوارد نادزه پس از اجلاس سال 1999 در واشنگتن اعلام کرد کشورش در پی عضویت در ناتوست (پاولیک،2000، ص 35). در همان زمان این جهت‌گیری‌ها موجب شده بود که بسیاری از تحلیل‌گران تقویت اتحادیة گوام  را بخشی از سیاست‌های ایالات متحده برای جدا ساختن جمهوری‌های شوروی سابق از روسیه و مهار استراتژیک این کشور تفسیر کنند. روزنامه روسی "کمرسانت" پس از امضای موافقتنامه جولای 2003 میان گوام و امریکا که متضمن کمک‌هایی از سوی امریکا برای مبارزه با تروریسم و پیشبرد پروژه حمل و نقل شمال- جنوب بود، تأکید کرد که اعلام توافق امریکا و گوام احتمالاً این باور را تقویت می‌کند که یکی از وظایف اصلی گوام نزدیک شدن به امریکاست. این روزنامه همچنین ‌نوشت انتخاب گوام از سوی امریکا منطقی به نظر می‌رسد زیرا همه به خوبی می‌دانند که روسیه هرگز نگرش خود را نسبت به گوام تغییر نمی‌دهد و هر کاری برای ایجاد شکاف در آن انجام خواهد داد. کشورهای گوام در واقع به دنبال یک وزنه متقابل برای نفوذ روسیه هستند. مؤسسان گوام یعنی اوکراین و گرجستان، ایالات متحده را انتخاب کرده‌اند (تامسون و کونتز، 2005). این مجادلات رسانه‌ای تنها چند ماه پیش از بروز انقلاب مخملی در گرجستان که با پشتیبانی و حمایت امریکا صورت گرفت، به وقوع پیوستند. چند ماه پیش از آن نیز شوارد نادزه به خاطر آنکه تعدادی از فرماندهان نظامی امریکا را برای سازماندهی ارتش گرجستان به خدمت گرفت مورد انتقاد شدید مسئولان امنیتی روسیه واقع شد هر چند که پوتین این موضوع را مسئله فاجعه‌آمیزی ندانست.
بدون تردید شوارد نادزه تلاش زیادی را به خرج داد تا روسیه و امریکا را به مرز دشمنی با خود به پیش نبرد، اما ناکارآمدی وی در عرصه سیاست داخلی او را به رهبری غیرقابل اعتماد در منطقه تبدیل ‌کرد. برای امریکا در آستانه شروع به کار خط لوله باکو – تفلیس – جیحان آنچه بیش از هر چیز دیگری اهمیت داشت امنیت، انسجام و ثبات سیاسی در گرجستان بود در حالی که برای روسیه مسئله مهار جدایی‌طلبی در چچن در اولویت قرار داشت، موضوعی که شوارد نادزه از آن در مواقعی برای نزدیکی به امریکا بهره‌ می‌برد. از این‌رو هنگامی که احزاب مخالف در گرجستان مردم را در مقابل کاخ ریاست جمهوری جمع کردند، روس‌ها علی‌رغم وجود شواهد فراوان مبنی بر دخالت‌های امریکا در این ناآرامی‌ها، احساس نگرانی چندانی نداشتند.
نقش امریکا در تحولات گرجستان
نقش ایالات متحده نیز در انقلاب رز گرجستان قابل ملاحظه است. امریکا که به‌دنبال جای پایی برای نفوذ خود در منطقه قفقاز و تسلط بر مسیر لوله‌های نفت و گاز خزر به اروپا بود، پس از تجدید روابط حسنه روسیه با گرجستان، به حمایت از ساکاشویلی پرداخت و البته این کار را از طریق نهادهای وابسته به خود از جمله " موسسه آزادی  ، وقف ملی برای دمکراسی  و سازمان‌های ماورای دریای خلق دمکراتیک  و موسسه ملی دمکراتیک" اعمال نمود. امریکا و متحدین غربی آن با بهره‌گیری از احساسات عمیق ملی‌گرایی در این کشور با کمک سفارت امریکا، شائبه تقلب انتخاباتی ادوارد شواردنادزه را در رسانه‌های جمعی خود پراکنده نموده و دست به بسیج مردمی زدند. در این میان، امریکا اقدام به تأمین مالی ناظرین انتخاباتی برای انجام "شمارش موازی" آرای انتخاباتی نمود و این بخشی مهم از دستگاه تبلیغاتی امریکا جهت گسترش سریع اخبار مسائل انتخاباتی بود. همچنین، یک تعداد از فعالان گروه "اپتور" که پیش از این در صربستان از سوی امریکا مورد حمایت مالی قرار گرفته بودند در مبارزه انتخاباتی ساکاشویلی نقشی مؤثر را بر عهده گرفتند. ایالات متحده که با مهندسی تغییر دمکراتیک در کشورهای کلیدی و مهم آشنا بود، تاکتیکی را که قبلاً در صربستان و بلاروس آزمایش کرده بود در صدد است که در سرتاسر خاورمیانه به اجرا گذارد (هرناندز، 2003، ص3). این تاکتیک عمدتاً از سوی دمکرات‌ها در امریکا هدایت می‌شود، دمکرات‌هایی که بعضاً در کنگره تحت تسلط قدرت مالی جرج سوروس قرار دارند (یو، 2004).
به‌طور دقیق، بحران گرجستان هنگامی آغاز شد که احزاب مخالف دولت شوارد نادزه نتایج انتخابات پارلمانی نوامبر 2003 را در این کشور مخدوش و غیرقابل قبول اعلام کردند. در این انتخابات  "ائتلاف براي گرجستان نو" به رهبري ادوارد شوارد نادزه و " ائتلاف تروئيكاي گرجستان" شامل ميخاييل ساكاشويلي، زوراب ژوانيا رئيس پیشین پارلمان و "نينويورجانادزه" رئيس پارلمان (مثلث قدرت گرجستان) در مقابل يكديگر قرار گرفتند. براساس اعلام کمیسیون مرکزی انتخابات گرجستان مخالفان شوارد نادزه تنها 7 درصد آرای اخذ شده را به خود اختصاص دادند در حالي‌كه نظرسنجي "انستيتو جامعه باز" كه با پشتيباني "بنياد سوروس" امريكا صورت گرفته بود حاكي از پيروزي ائتلاف دوم داشت(داداندیش، 1384). با اعلام نتايج اوليه انتخابات، حدود 15 هزار نفر از افراد گروه‌هاي مخالف به نتيجه اعتراض، و گروه حاكم و پيروز را به تقلب در انتخابات متهم كرده و از طريق "جنبش كمارا" سر به طغيان گذاشتند. آنها چند روز در مقابل ساختمان‌هاي دولتي از جمله رياست جمهوري تجمع كرده و مردم را به مخالفت فراخوانده و به نيروهاي ارتش و پليس گل رز مي‌دادند(ملكوتيان، 1387).


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, ] [ 6:3 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

انسان و جادوي رسانه

 

نويسنده: گلناز مقدم فر

پس از ورود مطبوعات به عنوان رسانه جمعي به زندگي افراد جامعه، در اثر پيشرفت هاي فني، ورود رسانه هاي جمعي ديگر نيز امكان پذير گشت. تلويزيون كه در برخي موارد از آن به عنوان پر قدرت ترين رسانه نام برده مي شود، بعد از جنگ جهاني دوم، در حدود سال هاي ‏‎1946‎‏ وارد زندگي اجتماعي شد. استقبال از اين رسانه، فوق العاده زياد بود؛ به طوري كه امروزه در كشورهاي صنعتي و همچنين در ميان قشر هاي متوسط كشور هاي غيرصنعتي، نه فقط اكثر خانوده ها يك دستگاه تلويزيون دارند، بلكه در مواردي دستگاه هاي گيرنده دوم و سوم تلويزيوني نيز وارد خانه شده است تا هر يك از اعضاي خانواده، بدون ايجاد مزاحمت براي ديگران قادر به تماشاي برنامه دلخواه خود باشند.

در دهه هاي اخير، پديده هاي جديدتر در زمينه ارتباطات جمعي امكان ايجاد تغيير عادات تماشاي تلويزيون را به وجود آورده است. در ابتداي رواج تلويزيون و استقبال شديد مردم از آن، در بسياري از مباحث و گفتگوها از آن به عنوان رقيب سرسخت سينما و حتي روزنامه ها (مطبوعات) نام مي بردند. در اين رقابت، هر يك از رسانه ها سعي كردند فعاليت هاي خود را به وجود اين رسانه باعث نابودي رسانه هاي ديگر نگشته است، بلكه در واقع باعث ايجاد تفكيكي ميان كاركرد رسانه ها شده است. به نوعي كه در يك تقسيم بندي بسيار كلي، مي توان ادعا كرد كه كاركرد تلويزيون بيشتر داراي جنبه سرگرمي و تفريحي و كاركرد روزنامه ها بيشتر داراي جنبه خبري، تفسيري و انتقادي است. البته اين تقسيم بندي بسيار گسترده است؛ زيرا امكان وجود ايستگاه هاي تلويزيوني با كاركرد خبري و همچنين وجود روزنامه با كاركرد و جنبه تفريحي و سرگرمي نيز هست. در يك تقسيم بندي بسيار عمومي مي توان از سه كاركرد رسانه ها، كاركرد اطلاعاتي، كاركرد آموزشي و كاركرد تفريحي نام برد. هر چند كه در برخي تقسيم بندي ها از كاركردهاي فرهنگي و تفسيري نيز نام مي برند، حد و مرز ثابتي براي تعيين كاركرد رسانه ها وجود ندارد. در عين حال، بايد توجه كرد كه حتي تقسيم بندي سه گانه تفريحي، آموزشي و اطلاعاتي نيز مغشوش است. زيرا يك پيام اطلاعاتي به خوبي مي تواند جنبه آموزشي داشته باشد. همچنين يك پيام آموزشي مي تواند داراي جنبه هاي تفريحي و سرگرم كننده باشد. تعاريف ديگري نيز مانند تعريف لاسول وجود دارد كه وظايف رسانه ها را مشاهده و كنترل محيط (جمع آوري اطلاعات درباره وقايع مهم) فعاليت هاي تحريري (انتخاب و تفسير اطلاعات و اتفاقات) و انتقال ميراث فرهنگي و اجتماعي جامعه از نسلي به نسل ديگر را مطرح مي كند. چارلز. ر. رايت از سرگرمي به عنوان كاركرد چهارم رسانه ها نام مي برد.
     با وجود آنكه مشخص كردن كاركردهاي رسانه ها باعث ايجاد پيچيدگي مي شود، اما مي توان گفت كه در تمام رسانه ها يك وظيفه و كاركرد مشترك وجود دارد؛ كاركردي كه تا حد زيادي قدرت رسانه ها را نيز به وجود مي آورد و آن، وظيفه يا كاركرد انتخابي (گزينشي) در ميان تمام رسانه هاست. حجم اخبار، اطلاعات و همچنين برنامه هاي تفريحي و سرگرمي كه به يك رسانه مي رسد، بسيار بالاست و امكانات رسانه براي پخش تمام اين پيام ها از ديدگاه فني، محدود است. مسئولان هر رسانه بايد با توجه به محدوديت هاي فني و سازماني خود، از ميان انبوه اخبار و اطلاعاتي كه به دست آنان مي رسد، تعدادي را انتخاب كنند. چگونگي و ترتيب ارائه اين اخبار را مشخص سازند و بايد تصميم بگيرند كه آيا با اين خبر، فيلم (تلويزيون) و يا عكس (مطبوعات) نيز پخش يا چاپ شود. در مورد انتخاب برنامه هاي تفريحي آموزشي نيز همين مشكل وجود دارد. گذشته از محدوديت هاي فني، بايد توجه داشت كه هر رسانه داراي چهارچوب هاي فكري و جهان بيني خاص خود است. به اين سبب، انتخاب نه فقط در زمينه مشكلات فني، بلكه در زمينه طرز تفكر رايج در آن رسانه نيز انجام مي گيرد. در نتيجه با پديده گزينش، انتخاب كردن اطلاعات و پيام ها از هر نوع، روبه رو هستيم. مرتون و لازار سفلد بر پديده انتخاب تاكيد بسيار زياد دارند، زيرا رسانه ها از طريق انتخاب مطلب و پخش آن در جامعه، بر آن دسته از واقعيات اجتماعي كه تا آن زمان به صورت منفرد و مجزا در جامعه وجود داشت و احتمالاافراد جامعه هم از وجود آن آگاه بودند- اما اهميت خاصي براي آن قائل نبودند- جنبه اجتماعي مي بخشد. يعني با انتخاب رسانه ، يك پديده كه افرادي از جامعه از وجود آن آگاه بودند، به يك پديده اجتماعي تبديل مي گردد و توجه تمام افراد را به خود جلب مي كند و موضوع بحث و صحبت با جامعه و يا به عبارتي موضوع گفتگوي افراد عادي مي شود؛ زيرا همه به صورت گسترده و اجتماعي از وجود آن آگاه شده اند و در مورد آن بحث مي كنند. اهميت اين پديده، بخصوص زماني بيشتر مي گردد كه به مسئله اعتبار رسانه و انتقال آن به موضوع مورد پخش توجه داشته باشيم. رسانه هاي جمعي در جامعه، به خودي خود، يعني بدون توجه به افرادي كه در اين سازمان ها كار مي كنند، داراي اعتبار اجتماعي هستند. بنابراين، اگر يك رسانه فرد يا موضوعي را در مباحث خود وارد كند، در اين حالت، به نظر افراد عادي جامعه چنين مي رسد كه موضوع، فرد و يا گروه انتخاب شده از طرف رسانه، يك پديده معمولي و روزمره نيست، بلكه پديده اي است كه به اندازه كافي اهميت داشته است تا از ميان توده اطلاعات موجود انتخاب گردد. بنابراين حال كه مهر تائيد رسانه بر اين پديده خورده است. پديده اي كه هر كس آن را در زندگي روزمره خود مشاهده مي كرد و به دلايل خاص فردي آن را مهم و يا بي اهميت مي شمرد. به يك پديده اجتماعي تبديل مي گردد و رسانه با نوع خاصي از جهت گيري هاي فكري آن را پخش مي كند. بدين طريق رسانه با انتخاب موضوع آن را به موضوع مورد بحث تبديل مي كند و در عين حال، همزمان با مطرح كردن موضوع به عنوان يك موضوع اجتماعي، نگرش مثبت يا منفي خود را نيز نسبت به آن بيان مي كند. اكنون ديگر افراد جامعه نمي توانند بدون توجه از اين پديده بگذرند و حال كه موضوع گفتگو از طريق رسانه تعيين شده است، افراد جامعه نيز بايد موضع و جهت گيري خود را نسبت به آن مشخص كنند.

رسانه ها از طريق ارائه هنجارهاي خاص اجتماعي به صورت مثبت، به افراد تلقين مي كنند كه رفتار ارائه شده در رسانه، رفتار مناسب اجتماعي است. به اين ترتيب، رسانه با ارائه رفتار مناسب اجتماعي باعث ايجاد همنوايي در افراد مي گردد. كاركرد ايجاد رفتار مناسب اجتماعي باعث ايجاد همنوايي نيز در رابطه با كاركرد انتخابي مطرح شده مي شود. رفتار مورد تائيد اجتماعي، همان رفتار ارائه شده از طريق رسانه هاست. در اين زمينه بايد يادآوري كرد كه در ايجاد همنوايي، نه فقط رفتارهاي ارائه شده در رسانه باعث افزايش همنوايي مي گردد، بلكه ارائه ندادن رفتار، بسيار مهم تر از ارائه آن است. اگر نوع خاصي از رفتار از طريق رسانه ها هرگز مورد انتخاب و پخش قرار نگيرد، در واقع معلوم مي شود كه پديده هايي كه رسانه ها آن را انتخاب و پخش نمي كنند، به اندازه كافي جالب و همه پسند نيستند كه موضوع بحث و صحبت اجتماعي قرار بگيرند. و در عين حال، ارائه نشدن رفتار از رسانه ها خود به معناي رفتار ناهمنوا در جامعه است. زيرا رسانه با پخش رفتارهاي نامطلوب، نه تنها افراد را به ارائه رفتار مشابه تشويق مي كند، بلكه به نوع ديگر امكان ارائه رفتار ناهمنوا را نيز به شدت كاهش مي دهد. رسانه ها از طريق ارائه مسئله، موضوع خاصي كه چگونگي ارائه آن با كاركرد انتخابي رابطه مستقيم دارد، باعث مطرح شدن آن موضوع و اعتبار اجتماعي براي آن مي شوند. نگرش مثبت يا منفي رسانه در رابطه با پديده مورد بررسي باعث مي گردد افرادي كه تا آن زمان تفكر خاصي در مورد آن موضوع نداشتند و هميشه بي تفاوت از كنار آن مي گذشتند، برخورد و نگرش خود را در رابطه با آن مشخص كنند. همچنين، از طريق ارائه رفتار مورد قبول رسانه ها، همنوايي رفتاري نيز در جامعه تبليغ و تشويق مي گردد. در اثر وجود رسانه ها، رفتار همنواي اجتماعي همان رفتاري خواهد بود كه رسانه آن را مطرح كرده و ارزش گذاري مثبت درباره آن انجام داده است. رفتار هاي طرح نشده در رسانه، به نوعي جزء الگوهاي رفتاري همنوا نيست. مرتون و لازارسفلد از كاركرد ديگر رسانه ها به عنوان تاثير بر ذوق و سليقه افراد نام مي برند. رسانه هاي جمعي، بخصوص تلويزيون، بسيار مورد انتقاد قشر روشنفكر جامعه قرار مي گيرند. آنان ادعا مي كنند كه تلويزيون باعث نزول فرهنگ و هنر جامعه مي شود. واقعيت اين است كه رسانه هاي جمعي، توده اي يا مردمي نيست. بلكه بيشتر بدين معناست كه هنر از طريق رسانه ها براي مردم عادي و توده عرضه مي شود. دوراني بسيار طولاني، تا پيدايي رسانه هاي جمعي، هنر خاص قشر و طبقه بالا، اعضاي مرفه و يا برگزيدگان جامعه بود. هنرمندان به دلايل محدوديت هاي خاص، آثار خود را به قشر مرفه جامعه ارائه مي دادند و از طرف آنان مورد تشويق و پشتيباني قرار مي گرفتند. هر شكل از هنر، ادبيات، موسيقي، نقاشي و تئاتر و ... براي طبقه مرفه جامعه بود، زيرا اين افراد از سطح سواد بالاي جامعه زمان خود برخوردار بودند و نه تنها قادر به درك آثار هنري بودند، بلكه مي توانستند هزينه هاي مربوط به آثار هنري را پرداخت كنند. به اين ترتيب، اين قشر از جامعه هنر را در اختيار خود داشت، آن را تشويق مي كرد و باعث پيشرفت هنر مي شد. امروزه، در اثر وجود رسانه ها هنر از كنترل افراد خاص و برگزيده جامعه خارج گشته و در دسترس عموم قرار گرفته است و از طريق مطبوعات و راديو و تلويزيون، آثار هنري همه بزرگان هنر به مردم عادي قابل ارائه است. اما نكته مورد انتقاد در اينجا نهفته است كه اكثررسانه ها هنر را همسطح سواد و درك هنري توده مردم (عامه) ارائه مي دهند. هر چند كه در اكثر كشور هاي صنعتي، پديده بي سوادي وجود ندارد و در ساير مناطق نيز سعي شده است بي سوادي از ميان برداشته شود، اما در همه كشور ها، اكثريت افراد با سواد داراي آن حد از سواد هستند كه به آن با سوادي رسمي مي گويند. اين افراد قادر به خواندن هستند و مفاهيم ساده طرح شده در يك قالب را درك مي كنند؛ اما از درك محتواي كلي مطلب، بخصوص اگر سطح مطالب نوشته شده دشوار باشد، عاجزند. در اين حالت مطلب كلي كه بايد مورد بررسي و دقت قرار گيرد، از ديد آنان پنهان مي ماند و شكافي ميان قابليت خواندن و قابليت درك مطلب به وجود مي آيد. در واقع، عده كمتري قادر به درك مطالب (بخصوص مطالب پيچيده) هستند، اما افراد كمتري با ديد انتقادي به مطالب خوانده شده توجه مي كنند. همين مطلب در مورد ارائه مطالب از رسانه هايي مانند راديو و تلويزيون نيز صدق مي كند. مطالب اين رسانه ها براي عامه مردم است و همه از آن استفاده مي كنند؛ اما عده كمي از افراد با ديد انتقادي به اين مطالب توجه مي كنند. بدون شك در طبقات متوسط و پايين جامعه افرادي وجود دارند كه درك بسيار دقيق و خوب هنري دارند، اما در اين زمينه، تك تك افراد جامعه مورد نظر نيستند.‏


منابع

1‎‏- جامعه شناسي وسايل ارتباط جمعي، باقر ساروخاني.

‎2‎‏- دين، فرهنگ و رسانه، عبدالله گيويان.

3‎‏- جامعه شناسي رسانه، رسول صمدي.


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, ] [ 6:3 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

برنامه‌‌هاي كودك ابزارهاي ديپلماسي عمومي و جنگ نرم آمريكا

 در گزارش دانشگاه كاليفرنياي جنوبي با موضوع ديپلماسي عمومي، بر نقش رسانه‌هاي جديد و پخش برنامه‌هاي بين‌المللي و ساخت برنامه هاي عروسكي براي كودكان براي تاثير بر ذهن آنها تاكيد شده است.
در بخش سوم گزارش دانشگاه كاليفرنياي جنوبي با موضوع ديپلماسي عمومي، بر نقش رسانه‌هاي جديد و پخش برنامه‌هاي بين‌المللي و ساخت برنامه هاي عروسكي براي كودكان براي تاثير بر ذهن آنها تاكيد شده است.


* ناتواني آمريكا از طراحي استراتژي كلان براي ديپلماسي عمومي خود

لازم است برنامه‌هاي ديپلماسي عمومي با تلاش‌هاي ضد تروريستي جمع شود. آمريكا تا كنون نتوانسته يك استراتژي جامع، مانع و دست اول براي ديپلماسي عمومي خود طراحي كند كه با فضاي وب2 (و فرا تر از آن) تناسب و هماهنگي لازم را داشته باشد. رابرت گيتس، وزير دفاع آمريكا در سال 2007 گفت: "[اصول] روابط عمومي در آمريكا بنيان نهاده شد، با اين حال هنوز نتوانسته‌ايم در مورد جامعه و فرهنگ، آزادي و دموكراسي، سياست‌ها و اهداف خود با ديگر كشورهاي دنيا ارتباط برقرار كنيم. بسيار خجالت آور است كه القاعده به كمك اينترنت پيام خود را راحت‌تر از آمريكا به ديگران منتقل مي‌كند. يكي از دوستان ديپلمات اين موضوع را چند سال پيش در قالب اين سؤال مطرح كرد كه "چگونه مي‌شود يك مرد از داخل يك غار مي‌تواند پيام خود را به بزرگترين جامعه ارتباطاتي دنيا منتقل كند؟ " سرعت، چالاكي و ارتباط فرهنگي، همچنان در عرصه ارتباطات استراتژيك آمريكا، جايگاه خود را پيدا نكرده‌اند. "

* اتكا به قدرت سخت، همچنان در دستور كار دولت‌ اوباما قرار دارد

با اينكه دولت اوباما، در مقايسه با دوره‌هاي پيشين، به سرعت جايگاه ديپلماسي هاي‌تك را ارتقا بخشيده است، اما اين تلاش‌ها همچنان از برخورد با موانع بروكراتيك، تغييرات تكنولوژيك و مسائل مربوط به گستره به كارگيري آنها، رنج مي‌برند. اين مسائل سبب شده‌اند توانمندي حكومت آمريكا در دسترسي به مخاطبين بسيار، محدود شود. اقدامات مبتكرانه‌اي، از جمله فراهم آوردن اخبار غير قابل فيلتر "نوع ـ سي‌ـ‌اسپن " (C-SPAN-type) براي مردم جهان اسلام و ديگر نقاط دنيا، به چشم مي‌خورد، اما ادامه و استمرار نمي‌يابند. از سويي ديگر، نظريات و برنامه‌هاي مربوط به جنگ سرد همچنان پا برجاست و مي‌توان رد پاي آنها را در استراتژي كهنه و منسوخ بخش برنامه‌هاي بين‌المللي آمريكا مشاهده كرد؛ كه سبب مي‌شود تلاش‌هاي آنلاين به طرز قابل توجهي تضعيف شوند. با توجه به خاطرات تلخ مردم از حملات تروريستي 11 سپتامبر، متوسل شدن به قدرت سخت به لحاظ سياسي ساده‌تر از به كار گيري يك استراتژي كلان‌تر و كارآمدتري است كه بر پايه قدرت نرم شكل مي‌گيرد.

* فعاليت‌هاي موفق نهاد‌هاي غير دولتي در عرصه ديپلماسي عمومي

با اين حال، خارج از حكومت تغيير و تحولاتي به چشم مي‌خورد. بنياد جوانان خاورميانه يكي از اين موارد است كه فعاليت خود را اين چنين تعريف مي‌كند: "در منطقه‌اي كه جستجوي آزاد و ارائه آراء و نظرات اساساً ممنوع است و اعلام نارضايتي نه تنها جايگاهي ندارد بلكه تحمل نمي‌شود، اينترنت بستري را براي جوانان فراهم آورده است تا موانع را در هم شكنند. با به كار گرفتن قدرت ذاتي اينترنت، MideastYouth.com يكي از متمايزترين مجامع اينترنتي را در منطقه بنيان نهاده است؛ جايي كه هر روز به بحث و گفتگو با يكديگر مي‌پردازيم . حكومت‌ها بيش از اين استيلايي بر جريان اطلاعات ندارند؛ ما دست در دست هم يك خروجي خبري مستقل براي مردم و توسط مردم، به وجود مي‌آوريم. " اين بنياد پروژه‌هاي بسيار ديگري نيز در دستور كار خود دارد.

* دموكراسي سازي از طريق فيس‌بوك

ديگر فعالان در عرصه اينترنت، فيس‌بوك را روشي مناسب براي ايجاد دموكراسي ديجيتال در كشورهاي غير دموكراتيك مي‌دانند؛ كه البته پيش بيني مي‌شود با شيوع آدرس‌هاي اينترنتي به زبان‌هاي ديگر، از جمله عربي، چيني و ...، اين حضور اينترنتي بسيار گسترده‌تر شود. فيس‌بوك، توييتر، يوتيوب و ديگر مجامع آنلاين، اين فرصت را به وجود مي‌آورند كه "ديگر بودن " شفاف و آشكار شود، و اگر چنين كاري صورت گيرد، برخي از افراد كه در ميانه و قاعده هرم تروريسم قرار مي‌گيرند، به تدريج از آن فاصله مي‌گيرند.
اهميت استمرار اين تلاش‌ها در نوامبر سال 2009 به خوبي آشكار شد؛ در آن تاريخ 57 درصد از مردم سوئيس در همه‌پرسي برگزار شده مخالفت خود را با ساخت مناره‌هاي جديد (و نه خود مساجد) در سراسر كشور اعلام كردند. نزديك به 400000 مسلمان در سوئيس زندگي مي‌كنند؛ كشوري كه جامعه آن از يكپارچگي نسبتاً بالايي برخوردار است. نشريه اكنوميست در اين باره نوشت كه رأي دهندگان سوئيسي كه با ساخت مناره مخالفت كردند "بر اين باورند كه جهان واقعاً بنابر نظر هانتينگتون تقسيم بندي خواهد شد و جهاني پديد خواهد آمد كه در آن يك مذهب غالب خواهد بود و مابقي تحت انقياد آن درخواهند آمد. " در آمريكا، مخالفت با ساخت يك مركز فرهنگي اسلامي در نيويورك سيتي (نزديك به مركز تجارت جهاني) و ديگر نقاط، بر اعتبار نظريه "برخورد تمدن‌ها " بيش از پيش افزود. غفلت و ترس مي‌تواند منجر به از ياد رفتن اصول قانوني و درك جمعي شود و در نهايت تنفر و عداوت ايجاد كند. ناآرامي سياسي كه بر اين عرصه حاكم خواهد شد، براي افراط‌گرايان مسلمان در سراسر دنيا به معناي آن خواهد بود كه دشمني "سربازان صليبي " غرب، فراگير است.

* عروسك‌هاي ماپت، برنامه‌اي بسيار تأثير گذار در جهت ايجاد ارتباطات ميان فرهنگي

همه‌پرسي سوئس، اعتراض و مخالفت آمريكايي‌ها و فشار‌هاي سياسي بر اسلام در سراسر دنيا، حاكي از آن است كه ضرورت ايجاد يك پل و ارتباط، بيش از پيش پررنگ شده است. در زمينه برقراري ارتباطات ميان فرهنگي، يكي از موفق‌ترين اقداماتي كه صورت گرفته، مربوط به شهروندان كاملاً شناخته شده در عرصه جهاني، يعني عروسك‌هاي ماپت (Muppets) مي‌باشد.
پس از آنكه مطالعات نشان داد آموزش در دوران كودكي تأثير به سزايي در يادگيري آتي كودك دارد، سيسام استريت در دهه 1960 در آمريكا متولد شد. كارگاه سيسام، محل خلق اين برنامه تلويزيوني، به رشد خود ادامه داد و در سال 2010 قسمت‌هاي مختلف اين برنامه در بيش از 130 كشور دنيا ديده شد و در 30 كشور دنيا نيز نسخه بومي آن توليد شد.

* توليد نسخه‌هاي مشترك اين برنامه عروسكي، گامي در جهت پيش برد اهداف ديپلماسي عمومي آمريكا

اشتراك در توليد، سيسام استريت را به محصول فرهنگي متفاوت آمريكا تبديل كرد كه توانست مخاطبين بين‌المللي بسياري را جذب كند. رويكرد اشتراك در توليد اين گفته را كه "هر آنچه براي آمريكايي‌ها خوب است، بدون شك براي شما نيز خوب است " را كنار گذاشته و معتقد است اتكا بر ذكاوت و هوشمندي محلي، كه مسائل فرهنگي و سياسي محلي را درك مي‌كند، كارگر خواهد بود. نسخه‌هاي بومي سيسام استريت شخصيت‌هايي را در بر دارد كه احساسي‌ترين موضوعات را نيز پوشش مي‌دهند. براي مثال در آفريقاي جنوبي، كه 11 درصد كودكان يك يا هر دو والدين خود را در اثر بيماري ايدز از دست داده‌اند، تاكالاني سيسام، عروسك ماپتي مبتلا به ايدزي است كه والدينش در اثر ايدز از دنيا رفته‌اند؛ تلاش اين برنامه آن است كه زندگي پرطراوت و نگاهي مثبت در كساني ايجاد كند كه با ايدز دست و پنجه نرم مي‌كنند.

* نسخه فلسطيني سيسام، حربه‌اي براي كاستن از خشم مردم فلسطين از اسرائيل

يكي از مهمترين برنامه‌هاي كارگاه سيسام نسخه فلسطيني سيسام استريت است، كه سياست‌هاي مروبط به انتفاضه را نمايش مي‌دهد. برنامه شرا سيمسيم توليد خود را در سال 2006 آغاز كرد و با اينكه تمام محتواي اين برنامه مي‌بايست به تأييد كارگاه سيسام مي‌رسيد، به هر حال واقعيات زندگي كودكان فلسطيني را به تصوير كشيد. بر اساس يافته‌هاي يونيسف، كه در ژوئن سال 2007 منتشر شد، كودكان يك سوم خانواده‌هاي فلسطيني اضطرات، ترس يا افسردگي را تجربه كرده‌اند و در بيشتر موارد اين چالش‌هاي روحي با سوء تغذيه و ضعف سلامت عمومي نيز همراه است. داوود كوتاب، مدير عامل اين برنامه فلسطيني، تصريح كرده است كه با توجه به فشار‌هاي فرهنگي بسيار، پسران نوجوان فلسطيني به طور اخص نيازمند پيام‌هاي مثبت هستند. دكتر كايرو عرفات، مشاور محتوايي اين برنامه گفت كه "ما مي‌خواهيم به نوجوانان پسر نشان دهيم كه مي‌توانند از زندگي لذت ببرند و بدون آنكه نياز باشد سرسختي از خود نشان داده يا به خشونت متوسل شوند، مي‌توانند خواسته‌ها و علايق خود را با ديگران به اشتراك بگذارند. " كوتاب اضافه مي‌كند "هدف ما آن است كه با كودكان، 3، 4 يا 5 سال ارتباط برقرار كنيم، اگر نتوانيم در اين سنين به ايشان دست يابيم، در آينده با هيچ گونه تبليغاتي موفق به جذب آنها نخواهيم شد، حال محافظه كار باشد يا مذهبي يا بنياد‌گرا، ارتباط برقرار كردن با او دشوار خواهد شد. "
كارگاه سيسام بسيار دقت مي‌كند كه اشاره‌اي به اوضاع و احوال سياسي منطقه و درگيري‌هاي آن اشاره‌اي نكند، اما برنامه‌هاي آن درس‌هايي را مي‌آموزد كه بر اساس حوادث واقعي تنظيم شده‌اند. يكي از اين داستان‌ها يك جامعه فلسطيني را به تصوير مي‌كشد كه با همكاري هم از دل يك طوفان سهمگيني كه خرابي‌ها و تلفات بسياري به جاي مي‌گذارد، نجات پيدا مي‌كنند. با اينكه هيچ نمادي از نيروي نظامي در آن ديده نمي‌شود، تفسير ساده‌اي كه از اين داستان به دست مي‌دهد، در واقع بازنمايي اوضاع پس از حملات سال‌هاي 9-2008 اسرائيل به غزه است. اين برنامه را با برنامه پخش شده در كانال الاقصي حماس مقايسه كنيد؛ در آن برنامه شخصيتي به تصوير كشيده مي‌شود كه در منازعه مذكور كشته مي‌شود و بينندگان جوان خود را تشويق مي‌كنند از اسرائيلي‌ها انتقام بگيرند.
نمونه شرا سيمسيم تنها يك داستان "احساسي " نيست. بلكه نمونه‌اي است از يك مانع سازنده در برابر فشار‌هايي كه جوانان را به سمت خشونت سوق مي‌دهد. برنامه‌هاي سرشار از تنفري كه از شبكه الاقصي و ديگر منابع براي كودكان پخش مي‌شود، نبايد بدون پاسخ بماند؛ چرا كه اين جوانان در آينده سربازاني باشند كه به گروه‌هاي تروريستي مي‌پيوندند يا اينكه در زمره كساني قرار گيرند كه عليه گسترش خشونت تلاش مي‌كنند.

* برنامه عروسكي ماپت، گامي بسيار مؤثر و الگويي مناسب براي ديگر اقدامات در عرصه ديپلماسي عمومي

عروسك‌هاي نمايشي (يا عروسك‌هاي ماپت)، ابزار نهايي و واپسين مبارزه عليه تروريسم نيستند، بلكه توليد برنامه در چنين قالب‌هايي مي‌تواند الگويي مناسب براي اقدامات نرمي باشد كه در كنار ديگر تلاش‌هاي ضد تروريستي قرار مي‌گيرد و مي‌توان آن را به عنوان يكي از شيوه‌هاي "ممانعت از تروريسم " شناخت. با در نظر گرفتن توليدات كارگاه سيسام به عنوان يك پارادايم، مي‌توان با انجام اقداماتي ساده‌تر و كوچك‌تر، از پس تأمين نياز‌هايي خاص، در اماكن خاص، برآمد. اين روش قرار نيست درمان همه مشكلات باشد؛ كودكي كه در سن پنج سالگي كاملاً با خشونت دمساز شده است، بدون شك در سن 16 سالگي به راحتي با خشونت كنار مي‌آيد و به آن متوسل مي‌شود. اگر در كودكان نگرش همكاري و حل دسته جمعي مشكلات ايجاد نشود، در واقع راه را براي ورود خشونت به آنها بازگذاشته‌ايم.


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, ] [ 6:3 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

بازی های رایانه ای، ابزار پروپاگاندای ایالات متحده آمریکا

محمد جواد رمضانی
چکیده:

آنچه به عنوان تبلیغات سیاسی و تاثیر گذاری بر افکار عمومی امروزه تحت عناوین مختلفی نام گذاری می شود، در واقع همان تکنیکی است که از زمان پیدایش جنگ های صلیبی استفاده می شده است. این جنگ نرم مداوم و به صورت موازی در کنار جنگ های فیزیکی سعی دارد تا عقاید و افکار عمومی جمعیت انسانی هدف را به نفع سیاست های خود تغییر دهد. از جمله رسانه های نوینی که به صورت فراگیر در میان نوجوانان و جوانان مورد استفاده قرار می گیرد، بازیهای کامپیوتری است. پشرفت های تکنولوژیک این بازیها و تکنیک های نوین پروپاگاندا موجب شده است تا سیاست گذاری های عمیقی در حوزه اثرگذاری بر افکار عمومی و دیپلماسی فرهنگی صورت گیرد و به صورت یک ابزار نوین تحت تسلط حاکمیت قرار گیرد.
مقدمه:

مفهوم تبلیغات از ریشه لاتین propagane گرفته شده واز نظر لغوی به معنای «پخش کردن»، «منتشر ساختن» وچیزی را شناساندن است. در تبلیغات سعی بر این است که یک عقیده ویک کردار به طور منظم و جهت دار قبولانده شود. واژه پروپاگاندا منشا نسبتاً متاخری دارد. اولین استفاده ثبت شده از آن به سال ۱۶۲۲ میلادی که پاپ گریگوری پانزدهم “مجمع مقدس پروپاگاندای ایمانی” را تاسیس کرد باز می گردد. در آن زمان کلیسای کاتولیک رم درگیر جنگ های مذهبی اغلب ناموفقی به منظور اعاده ایمان با استفاده از نیروی اسلحه بود.

جنگ نرم، بازی های رایانه ای

پاپ بیهودگی این تلاش را دریافت، و به منظور هماهنگی تلاش ها جهت پذیرش داوطلبانه دکترین کلیسا توسط مردم، پروپاگاندای پاپی را بنیان نهاد. از این رو بود که مفهوم پروپاگاندا در مقابل زور اسلحه در ترویج عقاید دینی شکل گرفت. (آنتونی، ۱۳۷۹ :۱۸) از طرف دیگر بنا به نظریه جووت اساساً پروپاگاندا به مثابه یک فراگرد، تحت تاثیر زمینه تاریخی – اجتماعی است که میراثی را ایجاد کرده که هم برانگیزش های پروپاگاندیست و هم بر شیوه ارتباطی او تاثیر می گذارد. در واقع برای آنکه بدانیم پروپاگاندیست چگونه عمل می کند، باید بدانیم زمینه و متن تاریخی- اجتماعی آن جامعه اجازه چه نوع عملی را به او می دهد. (محسنیان راد،۱۳۸۴، جلد۱ :۱۱۰) امروزه‌ امر تبلیغات‌ به‌ اشکال‌ گوناگون‌ و با هزینه‌های‌ بسیار گزافی‌ انجام‌ می‌شود تا ذهنیت‌ خاصی‌ را در مخاطب‌ ایجاد کند.

در این‌ باره‌ شاید بتوان‌ گفت‌ ایجاد تصویر ذهنی (الگوی ذهنی)‌ از یک‌ پدیده، بخشی‌ از به‌ وجود آوردن‌ آن‌ پدیده‌ است، چرا که‌ ذهنیت، تعامل‌ سایر پدیده‌های‌ پیرامونی‌ و محیطی‌ را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و باعث‌ بروز کنش‌ها و واکنش‌های‌ معین‌ می‌شود. رسانه‌ها علاوه بر نقشی که در مقاطع مختلف با تأثیرگذاری سریع دراستحصال شرائط مطلوب واقناع جمعی ایفأ می‌کنند، با برنامه‌های بلند مدت و استراتژی‌های کلان کارکردی نوین با عنوان «تولید رضایت» برای خود ایجاد کرده اند.در این روش بجای آنکه توان رسانه‌ها برای اقناع افکار عمومی صرف شود. در طولانی مدت، داده‌های ذهنی مخاطبین را بگونه ای مدیریت می‌نمایند که رفتار سیاستمداران در بحرانها دقیقامطلوب نظر آنان باشد.این روش گر چه زمان بیشتری را می‌طلبد ولی نتایج بهتر و پایدارتری را در بر دارد. یکی ازشیوه‌های معمول برای حصول چنین نتایجی استفاده از روشها وابزار تبلیغی است. نظریه های ارتباطات و رسانه های جمعی نیز در این خصوص بویژه مورد استفاده پروپاگاندیست ها قرار می گیرد. از جمله نظریه کاشت گربنر که در آن بحث از سه فرایند کاشت، داشت، برداشت است و هر کدام مسیری برای انجام بخشی از عملیات پروپاگانداست.

امروزه تعداد بسیار کمی از فعالان رسانه های مستقل، بازی های رایانه ای را بخشی از آینده خود می دانند و حتی آنها را به عنوان یک فرصت یا تهدید تلقی نمی کنند. اما باید اذعان کرد برخلاف تصورات قالبی و سنتی در مورد بازی های کودکان، امروزه نسل بازی های رایانه ای تحولی اساسی پیدا کرده است و با پیشرفت تکنولوژی و رایانه ها، روز به روز در حال گسترش است. اگر ویژگی هایی را که برای رسانه های ارتباط جمع متصور هستیم را مرور کنیم، مانند پیام رسانان حرفه ای، مخاطبان انبوه و نامتقارن، سرعت و همزمانی تولید و دسترسی و استفاده از پیام، و دیگر ویژگیها، به خوبی مشاهده می کنیم که بازیهای نوین رایانه ای، به کمک فناوری های دیگری مانند اینترنت، به سرعت زیادی در دسترس مخاطبان قرار می گیرد. به طور مثال بازیهایی مثل “کوما وار” “Kuma War” و یا “need for speed” به محض ساخته شدن بر روی شبکه اینترنت قابل دریافت و داونلود هستند. علاوه بر آن ما در رسانه های جمعی پیام را داریم که گفته می شود سطحی و ساده است. در واقع پیام متناسب با زندگی توده وار است. بازیهای رایانه ای در طیف های گوناگون نیز همین ویژگی را دارند. یعنی محتوای عمیق و مفید برای مخاطبان خود به جای نمی گذارند. هر چند گستره پیچیده ژانرهای بازیهای رایانه ای، باعث می شود تا ما انواع دیگری از بازیها را نیز داشته باشیم که پیامهایی عمیق و فلسفی داشته باشند و آنرا منتقل کنند. این مطلب را ما در بحث تاثیرات بازیهای رایانه ای البته از بعد سیاسی و عقیدتی بررسی می کنیم.

بازیهای رایانه ای را بازی در فضای سایبر یا بازیهایی که با رایانه ساخته شده باشد معرفی کرده اند. این بازی های رایانه ای را در ژانرهای متفاوتی می توانیم بررسی کنیم.

۱- اکشن و پرجنبش

۲- جنگی

۳- نقش بازی کردن.

این تقسیم بندی از حیث بازیگر است که می خواهد شخصی را کنترل کند. البته تقسیم بندی های دیگری نیز در این باره موجود است که می توان در دایره المعارف ویکیپدیا مشاهده کرد. (ویکیپدیا، ۴/۱۰/۱۳۸۶)

ما هر روزه شاهد استقبال بیشتر از بازی ها به عنوان سکوئی برای نقد و آموزش بویژه توسط هنرمندان و مخترعان جوان هستیم. امروزه از یک سو بسیاری از استعداد های خلاق به سمت طراحی و تولید بازی گرایش یافته اند و از سوی دیگر بسیاری از مخاطبان که قبلا وقت خود را با دیگر انواع رسانه ها پر می کردند به سمت رسانه بازی جذب شده اند. یکی از نشانه های توجه به “بازی های جدی رایانه ای”، اهدای ۸ میلیون دلار به دانشکده سینما و تلویزیون دانشگاه کالیفرنیای جنوبی برای طراحی و تولید دوره تحصیلات تکمیلی روایت و داستان سرائی با استفاده از بازی ها می باشد. در واقع تخصیص چنین اعتبار قابل توجهی حاکی از آن است که هر روزه بر میزان اعتبار و وجهه فکری- دانشگاهی بازی ها افزوده می شود.

رسانه نو ظهور بازی های رایانه ای با قابلیت ها و ویژگیهای خاص خود به جرات می توان گفت که ضریب تاثیر گذاری و نفوذ خود را حتی از رسانه هایی چون سینما و تلویزیون نیز افزایش داده است. از مهمترین این ویژگیها ماهیت تعاملی بودن بازی های رایانه ای است. به دلیل همین ویژگی است که قرار گرفتن افراد(معمولا کودکان و نوجوانان ) در معرض بازی های کامپیوتری نگران کننده تر از قرار گرفتن آنها در معرض برنامه های تلویزیونی و فیلم های سینمایی است. زیرا این بازی ها بسیاری از اصول یادگیری مانند هم ذات پنداری (الگو سازی)، تمرین،تکرار و پاداش و تقویت را به کار می گیرند. (یونگ سانگ، ۱۳۸۴)

در بازی رایانه ای گرافیک،صدا و تعامل، ابتکار سیر داستان، کنجکاوی، پیچیدگی وتخیل، منطق، حافظه، بازتاب ها، مهارت های ریاضی، چالش حل مساله و تجسم از جمله جنبه های فنی، روانی و فردی است که بازیگران را جذب این بازی ها می کند.کار مستقل، مداومت در بازی، لذت بردن از بازی، مشارکت فعال، تعامل مشارکتی، ساختار گروهی، یادگیری، رقابت یا همکاری گروهی و فرصت های برابر در بازی ازجمله عواملی است که در فرد برای ادامه بازی ایجاد انگیزه می کند. و دقیقا به دلیل همین خصوصیات است که به یک ابزار تاثیر گذار غرب در راستای ناتوی فرهنگی علیه دنیای اسلام و خصوصا انقلاب اسلامی ایران تبدیل شده است.
تاثیرات بازیهای رایانه ای بر مخاطبان:

اثرات زیستی:

۱-اضطراب و دلهره خاصه در بازیهای پر زد و خورد

۲- برانگیختگی فیزیولوژیک (ضربان قلب، تغییر میزان فشار خون)

۳- تغییر در سوخت و ساز و تنفس بدن (مصرف اکسیژن و تولید دی اکسید کربن بالا می رود.)

۴- چاقی

۵- صرع ناشی از بازیهای رایانه ای

آثار روانی- اجتماعی:

۱- القای خشونت و پرخاشگری

۲- اعتیاد به بازیهای مزبور

۳- القای برخی از ارزشهای فرهنگی خاص (ارائه هویت جدیدی از زن، دامن زدن به مردسالاری نوین، قماربازی و…)

۴- القائات سیاسی و عقیدتی

هویت جدیدی که به زن می دهند در بازیهای رایانه ای، از سویی هویتی کالایی و از سوی دیگر خشن و ستیزه جوست. در غالب بازیهای مزبور، برهنه بودن و برهنه شدن به عنوان وجه شاخص جنس زن مطرح است و جذابیت جنسی وی مستقیم و غیر مستقیم مورد تاکید قرار می گیرد. طراحان بازیهای اخیر با تهی کردن و عاری کردن زن از عواطف درونیش، نقش یک موجود خشن، بی رحم و بی عاطفه را در ستیزه جویی در کنار مردانی پرخاشگر، خشن و ستیزه جو ترسیم کرده اند.

در جریان القائات عقیدتی بازیها نیز مفاهیم مذهبی خاص مانند شیطان، جهنم و… مورد نظر قرار گرفته، با برخی از موضوعهای خرافی مانند جادو، ارواح شریر، دراکولا و… آمیختگی می یابند و در مجموع تصویری منفی از مفاهیم مذهبی و مذهب در اذهان مخاطبانشان ارایه می کنند.

طراحان آمریکایی بازیهای الکترونیکی، با معیار قرار دادن نظام سیاسی امریکا و دموکراسی آمریکایی، به طور مستقیم و غیر مستقیم دست به ستایش این نظام زده، هر نظام دیگری را که فراروی آن قد علم کند، نفی، نهی و انکار می کنند.

افکار عمومی موجود در غرب، بر مبنای تبلیغات دستگاه تبلیغاتی این دیار شکل گرفته اند و از شاخصه های این تبلیغات، تعمیم برتری فن آوری غرب به تمامی وجوه زندگی اجتماعی آنهاست. از این رو، انسانهای ساده اندیشی که اسیر تبلیغات رسانه های مزبور شده اند، واقعا غرب را محور جهان معاصر دانسته، خود را نیز برتر از سایر انسانهای جهان می بینند. از همین رو وقتی در جریان بازیهای رایانه ای، محققان غربی شاهد توصیف برتری کشورهای غربی (خاصه آمریکا) از سویی و ترسیم ضعف، فتور، سستی و عقب ماندگی فکری و فرهنگی دیگر کشورهای جهان از سوی دیگر می شوند، به دلیل پیشینه فکری و فرهنگیشان، حساسیت چندانی نسبت به این مساله نشان نمی دهند. القائات سیاسی به عنوان جزئی انفکاک ناپذیر در این بازیها وجود داشته اند. (منطقی، ۱۳۸۱)
هدف از ساخت بازیهای رایانه ای:

اهدافی که برای بازیهای رایانه ای متصور هستیم، مانند منافع اقتصادی، تبلیغات فرهنگی و تجاری، و تاثیرات مخرب اجتماعی دیگر، در واقع همه بخشی از یک سیاست کلان فرهنگی-سیاسی است. در ادامه با بررسی ریشه های این سیاست فرهنگی، بازیهای رایانه ای را به عنوان یکی از ابزارهای رسانه ای نوین در خدمت پروپاگاندا که مخاطب اصلی آن جوانان و نوجوانان هستند بررسی می کنیم. در واقع تاثیر بر روی نسل جوان کشور از آن جهت اهمیت دارد که در آینده آنها مسئولان و قشر فعال جامعه خواهند بود. لذا تفکری که امروز آنها را شکل می دهد در آینده بروز خواهد یافت. لذا بازیهای رایانه ای، ابزار فرهنگ سازی است.
رویای پیروزی در جنگ چهارم جهانی:

فروپاشی بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی سابق در اوایل دهه ۹۰ میلادی، پایان جنگ سرد بین دو ابر قدرت و سرآغاز تغییر مناسبات بین المللی محسوب می شد. نومحافظه کارانی که طراحی و کارگزاری این پروژه را عهده دار بودند و همواره از آن به عنوان پیروزی آمریکا در جنگ سوم جهانی یاد می کردند، هنگامی که در یک فرایند مشکوک انتخاباتی در سال ۲۰۰۰ میلادی وارد کاخ سفید شدند، با نظامی کردن سیاست خارجی آمریکا و تاکید بر اسلام ستیزی، خواستار پیروزی آمریکا در چهارمین جنگ جهانی گردیدند.به اعتقاد این گروه، دموکراسی آمریکایی که معادل خیر مطلق محسوب می شود همیشه در معرض آسیب و حمله است. زمانی اتحاد جماهیر شوروی، دشمن این خیر محسوب می شد، و امروز، اسلام بنیادگرا ممکن است اساس این خیر را مورد تهدید قراردهد. پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، اسلام مبارز جو در نظر این گروه جایگزین شوروی سابق شده است. تعبیر اسلام مبارز جو را این گروه بر واژه تروریسم ترجیح می دهد. (جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۵ :۵۲)

از منظر آنان تغییر رفتار و ساختار جمهوری اسلامی ایران و مهار اسلام گرایی در منطقه ی خاورمیانه، در واقع به مثابه پیروزی در جنگ چهارم جهانی تلقی می شد. این نگرش اسلام ستیزانه که برگرفته از آراء هانتینگتون در تئوری رویارویی تمدنها است، در واقع در صدد بود تا خطر اسلام را جایگزین خطر کمونیزم نماید. یک ماه بعد پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، فوکویاما در روزنامه ی گاردین ضمن تقسیم جهان به دو قطب مدرن و واپس گرا، جواز اقدام نظامی علیه جهان اسلام را صادر کرد. وی در مقاله خود تاکید نمود:

«به غیر از ترکیه که در میان کشورهای اسلامی نمره قبولی گرفته است، دیگران در مقابل مدرنیته مقاومت می کنند. آمریکا برای شکستن این مقاومت می تواند از توان نظامی خود استفاده کند.» او مدعی شد: «اسلام تنها نظام فرهنگی است که مدرنیته را تهدید می کند.» (جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۲ :۳۸)

در همین رابطه ویلیام کوهن، وزیر جنگ اسبق آمریکا، برای اولین بار پس از ۱۱ سپتامبر، عبارت جنگ جهانی چهارم را به کار برد. وی تصریح کرد:

«جنگ آمریکا و متحدانش با اسلام، جنگ چهارم جهانی است» (کیهان، ۲۹/۳/۱۳۸۲)

طبق پروژه مربوط به فروپاشی شوروی که در آمریکا توسط کمیته خطر جاریتصویب شد، از شش مورد اصل کلی آن، سه مورد مربوط به اقدامات فرهنگی و ایدئولوژیک می باشد. بدین شرح:

تغییر نگرش مردم و جابجایی افکار عمومی از طریق جنگ تبلیغاتی و رسانه ای(جنگ روانی)

جذب، تربیت و هدایت نخبگان سیاسی و فرهنگی شوروی سابق

مهار قدرت نرم و نفوذ ایدئولوژیک شوری سابق، بویژه در کشورهای جهان سوم.

که به اذعان الکساندر پرخانوف، از مشاهیر شوروی سابق، پیرامون جنگ روانی و نقش رسانه ها در تغییر نگرش مردم و فروپاشی شوروی: «غرب برای دستیابی به اهداف خود در شوروی، نیازمند تغییر عقاید و باورهای مردم شوروی بود. لازم نبود شوروی را با راکت و بمب اتمی به فروپاشی برسانند، بلکه با تغییراتی که توسط رسانه های کگروهی در عقاید و باورهای مردم بوجود آوردند به این مهم نائل شدند. (جمعی از نویسندگان،۱۳۸۳ : ۱۷۵)

کمیته امور تهدیدات جاری که برای بار سوم در تابستان سال ۲۰۰۴ تاسیس گردید تلاش می کند به بهانه ی ۱۱ سپتامبر با شعارهای ضد تروریزم اسلامی کسب امتیاز کند. در سایت۲CPD در این باره آمده است: امروزه بنیاد گرایان اسلامی امنیت مردم امریکا و میلیون ها دوستدار آزادی را تهدید می کنند. تهدیدات جهان شمول است. آنها از کشورهای متعدد نقش خود را ایفا می کنند. رژیم های اغواگر در صدد تحکیم قدرت اند و ازهمین لحاظ باگروههای تروریست همکاری می کنند. شواهدی در دست است که این همکاری شامل دسترسی به سلاح کشتار جمعی می گردد. مبارزه با تروریزم سازمان یافته برای تامین امنیت نظام آزادما همانند جنگ سرد، جنگ پایدار خواهد بود.


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, ] [ 6:3 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

نقش سينما در شكل‌گيري قدرت‌ نرم در جهان


مركز ديپلماسي عمومي دانشگاه ارتباطات "آننبرگ " چين در مقاله اي به قلم "استنلي روزن " به تأكيد چين بر ديپلماسي عمومي به عنوان بخشي از تلاشي فراگير‌تر براي گسترش "قدرت نرم " كشور پرداخته است.
به گزارش جنگ نرم، "استنلي روزن " استاد علوم سياسي و كارشناس سياست چين در دانشگاه كاليفرنياي جنوبي، چين با تاسيس اولين مركز تحقيقات آكادميك در زمينه ديپلماسي عمومي‌ گام‌هاي مهمي در جهت تلاش براي "ارائه تصويري كارآمد از خود به كشورهاي ديگر " و چيرگي بر كمبود تجربه در زمينه "مديريت روابط با رسانه‌ها و مردم كشورهاي ديگر " برداشته است.


* تاكيد خاص بر ديپلماسي عمومي بخشي از تلاشي فراگيرتر براي گسترش "قدرت نرم " چين است

چين با تاسيس اولين مركز تحقيقات آكادميك در زمينه ديپلماسي عمومي در دانشگاه مطالعات خارجي پكن و مركز همايشهاي بين‌المللي ديپلماسي عمومي در سال 2010، گامهاي مهمي در جهت تلاش براي "ارائه تصويري كارآمد از خود به كشورهاي ديگر " و چيرگي بر كمبود تجربه در زمينه "مديريت روابط با رسانه‌ها و مردم كشورهاي ديگر " برداشته است؛ اين نظر معاون اول نخست وزير چين، "فو يينگ "، است. تأكيد خاص بر ديپلماسي عمومي بخشي از تلاشي فراگيرتر براي گسترش "قدرت نرم " چين است كه از اين طريق صورت مي‌گيرد: سرمايه‌گذاري چند ميليون دلاري دولتي در زمينه توسعه رسانه‌ها و شركت‌هاي توليد كننده برنامه‌هاي تفريحي با هدف رقابت با غولهاي بين‌المللي مانند "نيوز كورپوريشن " و "تايم وارنر "، برپاداشتن صفحه نمايش 50 متري چشمگير "تجربه چين " در ميدان "تايمز " نيويورك درست يك روز پيش از ورود "هو جينتائو " براي بازديد 4 روزه از آمريكا، به منظور نمايش فيلم تبليغاتي يك دقيقه‌اي با هدف معرفي بعضي از برجسته‌ترين شخصيت‌هاي ملت چين؛ جابجايي دفتر مركزي آژانس خبري رسمي "شينهوا " از ساختمان كوچكي در "كوينز " به ساختمان اداري بزرگي واقع در ميدان تايمز؛ افزايش تعداد دفاتر "سي.سي.تي‌وي ناين "، كانال خبري انگليسي زبان ماهواره‌اي 24 ساعته كه اوايل سال 2000 تاسيس شد، از 10 به 50 دفتر، و قرار دادن آگهي‌هاي چند صفحه‌اي "چاينا ديلي " به صورت داستان‌هاي خبري از چين در صفحات اول روزنامه‌هاي مهمي نظير "نيويورك تايمز ". در كنار اين تلاش‌ها بايد به موسسات "كنفوسيوس " كه در سرتاسر دنيا تاسيس شده و توجه بسياري را به خود جلب كرده‌اند، اشاره كنيم. به علاوه انتظار مي‌رود صنعت فيلم سازي چين پس از تاسيس "شركت رسمي بين‌المللي حمايت از توليد فيلم در چين " تحت نظارت "گروه فيلم چين " در سال 2004، نقش خود را به خوبي در اين تلاش ايفا كند.

* در واقع فيلم‌هاي پرجاذبه‌ هاليوود بيش از فيلم‌هاي ساخت چين بر پيشبرد برنامه ديپلماسي عمومي اين كشور تاثيرگذار بوده است

اما دلايل قانع كننده‌اي وجود دارد كه در واقع فيلم‌هاي پرجاذبه هاليوود بيش از فيلم‌هاي ساخت چين بر پيشبرد برنامه ديپلماسي عمومي اين كشور تاثير گذار بوده است. در حقيقت دلايل ظهور اين پديده ظاهراً عجيب، بسيار ساده است. از يك سو با توجه به گسترش سريع بازار فيلم در چين و ديگر مناطق در حال توسعه، هاليوود ديگر نمي‌تواند براي كسب درآمد از فيلم‌هاي "بزرگ " با هزينه‌هاي سنگين توليد و بازاريابي، به بازار فيلم آمريكاي شمالي تكيه كند. در واقع چنين فيلم‌هايي بيش از 70 درصد محبوبيت خود را خارج از آمريكاي شمالي به دست مي‌آورند، و در مورد بعضي از فيلم‌ها، بخش عمده اين محبوبيت از چين به دست مي‌آيد. در نتيجه نمايش فيلم‌هاي استوديوهاي هاليوود در خارج از آمريكا روز به روز عادي‌تر مي‌شود.

* فيلم‌هاي هاليوود به صورت آثار نمايشي تازه منتشر شده در دي‌وي‌دي‌هاي قاچاقي كه در دسترس همه هست، آنچه را كه مردم خواهان آن
هستند البته نه بدون قيد و شرط، در اختيارشان مي‌گذارد، و بدين طريق در پيشبرد روند ثبات ايفاي نقش مي‌كند.
از سوي ديگر، بر خلاف هاليوود، اولويت اوليه دولت ساخت فيلم‌هاي چيني با مضامين سياسي است. هدف اين فيلم‌ها سوسياليستي- سازي جوانان براي درك و تصديق نقش دولت و حزب كمونيست در راه پيشبرد منافع داخلي و بين‌المللي كشور است. در مطلوب‌ترين حالت، حمايت جوانان از دولت به حفظ ثبات اجتماعي كشور كمك مي‌كند. فيلم‌هاي هاليوود به صورت آثار نمايشي تازه منتشر شده در دي‌وي‌دي‌هاي قاچاقي كه در دسترس همه هست، آنچه را كه مردم خواهان آن هستند، البته نه بدون قيد و شرط، در اختيارشان مي‌گذارد، و بدين طريق در پيشبرد روند ثبات ايفاي نقش مي‌كند. در مقاطع سياسي مهم- مثلا قبل و بعد از روز ملي در 1 اكتبر، حدود زمان سالگرد حوادث سياسي مهم نظير سالگرد تاسيس حزب كمونيست در 1 جولاي، و در زمان برگزاري جلسات مهم حزب كمونيست مانند همايش‌هاي حزب- فيلم‌هاي هاليوود و فيلم‌هاي پرجاذبه چيني كه اهداف تجاري را دنبال مي‌كند از اكران برداشته مي‌شود تا بينندگان به سوي فيلم‌هاي "تبليغي " حزب جلب شوند. فعاليت‌هاي تبليغاتي شامل توزيع رايگان بليت سينما در مدارس و ادارات و تحت فشار گذاشتن مديران سينماها براي نمايش اين فيلم‌ها است.

* 6 فيلم از 10 فيلم فهرست برترين‌ها، آثار پرجاذبه هاليوود بوده‌اند. تمام فيلم‌هايي كه در فهرست 10 فيلم برتر قرار گرفته‌اند، طي چند
سال اخير توليد شده‌اند. اما هاليوود همواره دقت كرده است كه فيلم‌هايش چيني‌پسند باشد.
نتايج بررسي ده فيلم پرفروش تاريخ سينماي چين نشان مي‌دهد كه شش فيلم از ده فيلم اين فهرست، آثار پرجاذبه هاليوود بوده‌اند. فيلم "آواتار " با فروشي معادل 200 ميليون دلار آمريكا، بيش از دو برابر پرفروشترين فيلم‌هاي چين درآمد داشته است. در ميان فهرست 10 فيلم برتر "پانداي كونگ فو كار 2 " در رتبه دوم، فيلم "2012 " (با فروشي معادل 71 ميليون دلار) در رتبه ششم، و فيلم "تكوين "، "تغيير شكل دهنده‌هاي 2 " و "دزدان درياي كارائيب 4 " در رتبه‌هاي بعدي جاي دارند. در مورد ديپلماسي عمومي و راهبرد هاليوود مي‌توان به 2 نتيجه جالب توجه دست يافت. نتيجه اول آنكه تمام فيلم‌هايي كه در فهرست 10 فيلم برتر قرار گرفته‌اند، طي چند سال اخير توليد شده‌اند؛ يعني 2 فيلم در سال 2011، 5 فيلم در سال 2010، و 3 فيلم در سال 2009 توليد شده است. بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت كه از آنجا كه طبقه متوسط چين درآمد بيشتري براي پرداختن به سرگرمي دارد، باجه‌هاي بليت‌فروشي سينماها روز به روز شلوغ تر مي‌شود. نتيجه دوم كه به نكته اول نيز مرتبط مي‌شود آن است كه هاليوود همواره دقت كرده است كه فيلم‌هايش چيني‌پسند باشد، و به تجربه آموخته است كه هرگونه انحراف از راهبردهاي چيني‌پسند با شدت عمل مردم در باجه بليت‌فروشي يا برخورد مقامات مربوطه و جلوگيري از پخش آن فيلم مواجه خواهد شد.

* فيلم‌هاي "پانداي كونگ فو كار 2 " و "2012 " نمونه‌هاي عالي راهبرد موفقيت‌آميز هاليوود در ارتباط با چين هستند و تصوير مثبتي از اين كشور
ارائه مي‌دهند

فيلم‌هاي "پانداي كونگ فو كار 2 " و "2012 " مثالهاي عالي راهبرد موفقيت‌آميز هاليوود در ارتباط با چين هستند و تصوير مثبتي از اين كشور ارائه مي‌دهند. "پانداي كونگ فو كار 1 " (2008) موفقيت قابل قبولي در چين به دست آورد و به نرخ امروز ارز 28 ميليون دلار آمريكا فروش داشت، اما اين فيلم در فهرست فيلم‌هاي روي اكران رفته چين رتبه 36 را به دست آورد و در ميان عده‌اي كه احساس مي‌كردند تصاحب نمادهاي اصلي چين مانند پاندا و هنرهاي رزمي، به خصوص به فاصله كوتاهي پس از زلزله سيچوان در مي 2008 نوعي "سلطه گرايي فرهنگي " بوده است، واكنش منفي برانگيخت. پيش از شروع به ساخت "پانداي كونگ فو كار 2 " كمپاني "دريم وركرز " پيشنهاد مقامات استان سيچوان براي اعزام گروهي به اين استان را پذيرفت، اين گروه قرار بود از زيستگاه واقعي پانداها بازديد كند. همانطور كه طراح صحنه "ريموند زيباك " خاطر نشان مي‌كند، بازديد از چين "الهام‌بخش " بود و "اساس بسياري از صحنه‌هايي شد " كه در بخش دوم فيلم مي‌بينيم. از ديدگاه مقامات "چنگ دو "، پايتخت "سيچوان "، فيلم "پانداي كونگ فو كار 2 " چنگ دو را به صحنه بين‌المللي برده است " و انتظار مي‌رود پيشرفت چشمگيري در صنعت گردشگري منطقه به وجود آورد. روزنامه "وال استريت تايمز " در اين مورد مي‌گويد: "درحال حاضر بيشتر شهرهاي چيني تحت تاثير جاذبه مضمون فيلم‌هاي هاليوود قرار گرفته‌اند و به دنبال چنين پيوندهايي هستند، چرا كه پيوندها ابزار نهايي دستيابي به قدرت نرم هستند. " به علاوه منتقد فيلم "يو دجين " در تضاد آشكار با ديدگاه گروهي كه "پانداي كونگ فو كار 2 " را مانند قسمت پيشين آن به دليل سلطه‌جويي فرهنگي مورد انتقاد قرار داده اند، مي‌گويد: "بايد از كمك هاليوود براي گسترش فرهنگ چيني و قدرت نرم حمايت كرد. بياييد قدرت بيشتري به دست آوريم. "

* "2012 " به بررسي نقش مثبت "ارتش آزادي " چين مي‌پردازد؛ رسانه‌هاي غربي غالبا اين گروه را به عنوان گروهي ملي گرا با هدف گسترش نفوذ چين به تصوير مي‌كشند، نه يك دولت مردمي محافظه كار

فيلم "2012 " در دلجويي از جامعه چين اثرگذارتر و به چشم مخاطبان چيني جذاب‌تر بود. به عنوان مثال فيلم آشكارا مي‌گويد كه در مقابل فجايع طبيعي كه آمريكاي شمالي را تهديد مي‌كند، تنها چين قادر به ساخت پناهگاه‌هايي براي نجات سياره است. "2012 " به بررسي نقش مثبت "ارتش آزادي " چين مي‌پردازد؛ رسانه‌هاي غربي غالبا اين گروه را گروهي ملي‌گرا با هدف گسترش نفوذ چين به تصوير مي‌كشند، نه يك دولت مردمي محافظه‌كار، و نكته اخير به طور خاص در اين فيلم مورد تاكيد قرار گرفته است. به عنوان مثال يك بلاگ چيني در فهرست بندي "فيلم‌هاي برتر هاليوود كه تعمداً به تملق‌گويي درباره چين مي‌پردازند، فيلم "2012 " را در رتبه اول قرار داده است. همانطور كه در بالا ذكر شد، استوديوي هاليوودي پاداش خود را از گيشه سينماهاي چين دريافت كرد.

* در حال حاضر در نظر گرفتن حساسيت‌هاي جامعه چين- و گيشه سينماهاي اين كشور- تبديل به هنجار شده است

در حال حاضر در نظر گرفتن حساسيت‌هاي جامعه چين- و گيشه سينماهاي اين كشور- تبديل به هنجار شده است. در تازه‌ترين نمونه، كمپاني "ام.جي.ام " در دوباره‌سازي "سپيده دم سرخ "، فيلم درام جنگ سرد 1984 درباره حمله اتحاد جماهير شوروي به يك شهر غربي كوچك، در نسخه تدوين شده مهاجمان را به صورت سربازان چيني معرفي مي‌كند. به دنبال ابراز نگراني عوامل فروش بالقوه در مورد محدوديت دسترسي آنها به يكي از بازارهاي مهم فيلم جهان، و انتشار تصاويري از گروه هنرپيشگاني در لباس سربازان ارتش چين در وبگاه‌هاي چيني، تصميم بر آن شد كه پرچم‌ها و نمادهاي نظامي چين را به صورت ديجيتال پاك كنند و گفتگوهاي فيلم را طوري تغيير دهند كه مهاجمان را به صورت سربازان كره شمالي به تصوير بكشد. از آنجا كه كمپاني "ام.جي.ام " براي رهايي از ورشكستگي و يافتن عامل فروش براي "سپيده دم سرخ " به شدت در تلاش است، و از آنجا كه اين كمپاني در حال ساخت قسمت‌هاي بعدي "جيمز باند " و "هابيت " است - و انتظار مي‌رود هر دو فيلم در صورت منتشر شدن فروش خوبي در چين داشته باشند- اين تردستي ديجيتال كه كمتر از يك ميليون دلار آمريكا هزينه در بر داشت، تصميم تجاري عاقلانه‌اي بود. بي شك كمپاني "ام.جي.ام " به ياد مي‌آورد كه در سال 1997 در پي توليد فيلم "گوشه سرخ "، يكي از سه فيلم هاليوود كه در آن سال موجب رنجش جامعه چين شد، از توزيع فيلم در چين منع شد. در همان سال كمپاني "كلمبيا/تريستار " به دليل توليد فيلم "هفت سال در تبت " و كمپاني "تاچ استون/ديزني " به دليل توليد فيلم "كاندان " از توزيع فيلم در چين منع شدند.

* فيلم‌هاي هاليوود كه موفقيتي اندك در چين به دست آورده‌اند، توجهي كم به تصويري كه از چين و مردم آن ارائه داده بودند، داشتند. البته "كودك كاراته‌باز " محصول مشترك بسيار موفقي بود

در مقابل، فيلم‌هاي هاليوود كه موفقيتي كمتر از حد انتظار در چين به دست آورده‌اند، از جمله آخرين نسخه "كودك كاراته‌باز " (2010) و "ماموريت غيرممكن 3 " (2006)، به دليل عدم توجه كافي به تصويري كه از چين و مردم آن ارائه داده بودند، تا حدودي با شكست مواجه شدند. انتظار مي‌رفت فيلم "كودك كاراته‌باز "، محصول مشترك چين و آمريكا با بازي ستاره چيني "جكي چان " و قهرمان فيلم‌هاي اكشن، پسر "ويل اسميت "، فروش خوبي در چين داشته باشد. اين فيلم در سينماهاي آمريكا بيش از 176 ميليون دلار، و در سينماهاي خارج از آمريكا بيش از 183 ميليون دلار فروش داشت، اما تنها 7 ميليون دلار از اين درآمد به چين اختصاص داشت، و اين كاملاً بر خلاف انتظار تهيه‌كنندگان آمريكايي بود. البته "كودك كاراته‌باز " از بسياري جهات محصول مشترك بسيار موفقي بود، و در همان سال 67.2 درصد كل درآمد فروش فيلم‌هاي چيني در كشورهاي ديگر را به خود اختصاص داد. در سال 2010 هيچ‌يك از 479 فيلم توليد شده در چين، در خارج از كشور فروش نداشت. براي كساني كه با بازار فيلم در چين آشنايي داشتند، عملكرد ضعيف "كودك كاراته‌باز " در خانه چندان تعجب‌آور نبود. يكي از مشاوران فيلم در پكن مي‌گويد: "بچه خارجي بچه چيني را كتك زد... فكر مي‌كنيد چيني‌ها دوست دارند چنين صحنه‌اي را ببينند؟ " "يو دانگ "، مدير ارشد فناوري اطلاعات "نزدك " گروه فيلم سازي بونا حتي از اين هم فراتر مي‌رود و مي‌گويد: " شايد اگر كارگردان فيلم مي‌گفت كه بچه آمريكايي يك بچه ژاپني را كتك بزند، مخاطبان چيني به اين فيلم علاقه‌مند مي‌شدند. "


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, ] [ 6:3 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]
صفحه قبل 1 ... 42 43 44 45 46 ... 64 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو مطالب
5 تير 1394
0 تير 1394 5 خرداد 1394 3 خرداد 1394 2 خرداد 1394 1 خرداد 1394 7 ارديبهشت 1394 7 فروردين 1394 4 اسفند 1393 1 اسفند 1393 3 بهمن 1393 3 دی 1393 5 شهريور 1393 4 شهريور 1393 6 خرداد 1393 6 ارديبهشت 1393 3 ارديبهشت 1393 7 ارديبهشت 1392 6 ارديبهشت 1392 5 ارديبهشت 1392 4 ارديبهشت 1392 3 ارديبهشت 1392 1 ارديبهشت 1392 7 فروردين 1392 0 فروردين 1392 7 اسفند 1391 6 اسفند 1391 5 اسفند 1391 4 اسفند 1391 3 اسفند 1391
امکانات وب

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 247
بازدید کل : 43831
تعداد مطالب : 632
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


استخاره با قرآن
استخاره با قرآن

ختم آیت الکرسی جهت ظهور
بسم الله الرّحمن الرّحیم

اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
امکانات وب
ذکـــــر ایــــام هـــفتـــه
ورق زدن قرآن آنلاین

کد دعای فرج برای وبلاگ

[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ]