وبلاگ رسمی علی ترکاشوند | ||
|
سلام یعنی بازم سلام
نیلوفر میگه آهنگ وبلاگ داغ دل آدموتازه میکنه چشم نیلوخانم حتما عوضش میکنم اصلا هرچی نیلو بگه همونه
نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از اهل زمینم خوب میدانم که گل در عقد زنبور است ولی سودای بلبل دارد و پروانه را هم دوست میدارد
مشخصات واقعی : اسم : سکینه تحصیلات : بيسواد متولد: ده كوره علایق:دوشیدن شیر گاو و گوسفند مشخصات فیسبوکی : اسم: آرنیکا تحصیلات : فوق ليسانس كامپيوتر متولد:تهران الهیه علایق: اسکی و مسابقات فرمول 1
اي دبستانيترين احساس من... یادی از خاطرات دوران دبستان
خاطرات كودكي زيباترند يادگاران كهن مانا ترند
درسهاي سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه وکلاغ روبه مكارو دزد دشت وباغ
روز مهماني كوكب خانم است سفره پر از بوي نان گندم است
كاكلي گنجشككي با هوش بود فيل ناداني برايش موش بود
با وجود سوز وسرماي شديد ريز علي پيراهن از تن ميدريد
تا درون نيمكت جا ميشديم ما پرازتصميم كبري ميشديم
پاك كن هايي زپاكي داشتيم يك تراش سرخ لاكي داشتيم
كيفمان چفتي به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هايش درد داشت
گرمي دستان ما از آه بود برگ دفترها به رنگ كاه بود
مانده در گوشم صدايي چون تگرگ خش خش جاروي با پا روي برگ
همكلاسيهاي من يادم كنيد بازهم در كوچه فريادم كنيد
همكلاسيهاي درد و رنج و كار بچههاي جامههاي وصلهدار
بچههاي دكه خوراك سرد كودكان كوچه اما مرد مرد
كاش هرگز زنگ تفريحي نبود جمع بودن بود و تفريقي نبود
كاش ميشد باز كوچك ميشديم لا اقل يك روز كودك ميشديم
ياد آن آموزگار ساده پوش ياد آن گچها كه بودش روي دوش
اي معلم ياد و هم نامت بخير ياد درس آب و بابايت بخير
اي دبستانيترين احساس من بازگرد اين مشقها را خط بزن
برچسبها:
رفیقان یک به یک رفتن مرا در خود رها کردن
آنان که خود درد من بودن گمان کردم که همدردن
برچسبها: سلام به همه ی شما دوستان نازنین و عزیز دلم برای همه تون تنگ شده ببخشید دیر اومدم یه سفر مشهد هم به برنامه هام اضافه شد امام رضا طلبید و رفتم از این به بعد در خدمت همه ی دوستان گلم هستم
میگن خدا همین وراست تو ذهن خواب من و تو !
یه جایی که تا برسی میگن که دیره و برو !
میگن اگه صداش کنی به قلب تو سر میزنه
چقدر صدات کنم خدا ؟ بیا که پایان منه
تو گریه ی ستاره ها سر رو جاده ها میذارم
نمیاد صدای پات روبه آسمون میبارم
من نشستم بعد پایان تو بیا منو شروع کن
شمعی تنها رو به بادم تو غروب من طلوع کن
پنجره ی امیدمو رو به خدا باز میکنم
اونم منو نمیبینه گریه رو آغار میکنم
تو التهاب گمشدم کسی به یاد من نبود
دنبال رد پای تو منو به انتها رسوند
افتادم از چشم خدا شکسته بال لحظه هام
تکیه کرده غم دنیا رو دل خسته ی تنهام
منم اون که مونده پاییز زیر بارون جدایی
تو منو ببخش ندارم جز تو هیچ کس و خدایی
برچسبها:
ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد تا اینکه دروغی آرامم کند
گفتی که به احترام دل باران باش
مورچه هر روز صبح زود سر كار مي رفت و بلافاصله كارش را شروع مي كرد و با خوشحالي هر روز كار زيادي انجام مي داد. رئيسش كه يك شير بود از اينكه مي ديد مورچه مي تواند بدون سرپرستي بدين گونه كار كند، بسيار متعجب بود. بنابراين سوسكي را كه تجربه بسيار بالايي در سرپرستي داشت و به نوشتن گزارشات عالي شهره بود، استخدام كرد تا اين موضوع را بررسي كند.
برچسبها: اینترنت بستری برای جنگ نرم عاطفه امینی از همان زمان که دگرگونی های نرم به مرحله اجرا رسید تعاریف گوناگونی از ماهیت آن ارایه گردیده است. اجرای برنامه های حساب شده مسالمت آمیز به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یا ایجاد تغییر و تحول مورد نظر بر حاکمان و مردم در جوامع مدنظر، از تعاریفی است که به شاخصه ها و اهداف اصلی جنگ نرم اشاره دارند.برای تبیین نقش رسانه ها و به خصوص فضای سایبر و مجازی در جنگ نرم، از منظری متفاوت و البته با بهره گیری از متون و تئوری های موجود، موضوع را مورد کنکاش قرار می دهیم.اگر ایجاد دگرگونی در جوامع با تکیه بر تغییر دیدگاه ها و نگرش های حاکمان و مردم بحث اصلی جنگ نرم باشد؛ در آن صورت این جنگ، مدلی نوین از فعل و انفعال های این دولت ها برای سلطه، بر کشورهای مختلف را نمایش می دهد. جنگ یا براندازی نرم، از مفاهیمی است که تقریبا از اواخر دهه ی ۷۰ میلادی و اوایل دهه ۸۰ میلادی، مورد توجه مراکز اطلاعاتی – امنیتی در غرب قرار گرفت و از اوایل دهه ی ۹۰ میلادی وارد فاز عملیاتی گردید و تغییرهای مورد نظر را در تعدادی از کشورهای هدف (به ویژه کشورهای بلوک شرق)، ایجاد نمود. جنگ نرم، فضای مجازی از همان زمان که دگرگونی های نرم به مرحله اجرا رسید تعاریف گوناگونی از ماهیت آن ارایه گردیده است. اجرای برنامه های حساب شده مسالمت آمیز به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یا ایجاد تغییر و تحول مورد نظر بر حاکمان و مردم در جوامع مدنظر، از تعاریفی است که به شاخصه ها و اهداف اصلی جنگ نرم اشاره دارند. برای تبیین نقش رسانه ها و به خصوص فضای سایبر و مجازی در جنگ نرم، از منظری متفاوت و البته با بهره گیری از متون و تئوری های موجود، موضوع را مورد کنکاش قرار می دهیم. اگر ایجاد دگرگونی در جوامع با تکیه بر تغییر دیدگاه ها و نگرش های حاکمان و مردم بحث اصلی جنگ نرم باشد؛ در آن صورت این جنگ، مدلی نوین از فعل و انفعال های این دولت ها برای سلطه، بر کشورهای مختلف را نمایش می دهد. چرا که سلطه و استیلا با تعاریفی از قدرت، بسط و توسعه یافته که قدرت را توانایی تمرکز، تنظیم و یا هدایت رفتار می دانست. دقیقا با این تعاریف از قدرت است که قدرت نرم جایگاه ویژه ای در تئوری های سلطه می یابد. قدرتی که تمام توان و ظرفیت خود را متمرکز بر قانع کردن دیگران می سازد تا رفتار آنها را به گونه ای مورد نظر تنظیم و هدایت نماید. بنابراین رساترین تعریف برای جنگ نرم، هدایت افکار به سمتی است که جوامع به گونه ای بیندیشند که سردمداران سلطه گر می خواهند و از همین نقطه است که عملیات روانی با تکیه بر نقش بی بدیل رسانه ها آغاز می شود. از سوی دیگر در تخصیص و تحدید جنگ نرم ابعاد مختلفی مانند ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و فرهنگی برای آن مطرح می شود. این ابعاد گرچه به صورت فردی و تنها در اهداف کوتاه مدت و کارکردهای عینی متفاوت اند؛ اما همه آنها در شیوه ها و ابزارها بر نقش رسانه ها و تبلیغات متمرکز هستند. به ویژه بعد فکری و فرهنگی که اساسا شاخصه ی جنگ نرم است، بدون در نظر گرفتن نقش رسانه ها، قابل درک نیست. بنابراین جنگ نرم، جنگ برای سلطه است و سلطه زمانی در دسترس است که سلطه گران بتوانند بر افکار عمومی استیلا یابند و همین امر همکاری رسانه ای را نیاز شدید و اصلی جنگ نرم می سازد. مولفه ها و شاخصه های منحصر به فرد این درگیری، فقط به کمک و یاری رسانه ها به سرانجام می رسد. همه رسانه ها از جمله دیداری و شنیداری، کتبی و شفاهی به دلیل کارکردهای خاص روانی و تبلیغی در مجموعه ابزارها و شیوه های جنگ نرم کاربرد ویژی ه ای می یابند و چنان که نمی توان از نقش امواج رادیویی و ماهواره ای در دوران جنگ سرد و مراحل ابتدایی جهان تک قطبی غفلت نمود. ما در این نوشته به خصوص تبیین ظرفیت های فضای مجازی و سایبری در جنگ نرم را دنبال خواهیم کرد؛ گرچه گستره این بحث نیز مستلزم بحث مفصلی است. برای بحث در چرایی و چگونگی کاربرد روزافزون فضای سایبر در جنگ نرم لازم است به تعریف و تشریح مختصات این محیط پرداخته شود تا از محتوای بحث، الگوی عمل براندازی نرم با مختصات و شرایط خاص فکری و فرهنگی به دست آید. جنگ نرم به دلیل ماهیت خود و عدم نیاز به ابزارهای فیزیکی به دنبال آن است که در مسافت های دورتری از مراکز طراحی کننده به اجرا درآید. جهانی و فرامرزی بودن فضای سایبر امکان های مورد نیاز را به آسانی در اختیار طراحان جنگ نرم قرار می دهد و با فراهم شدن بسترهای فکری-فرهنگی، اهداف مورد نظر، از سوی جریان های درون جامعه هدف دنبال می شود. میسر بودن ارتباط دوطرفه نیز ابزارهای عملیاتی را در خدمت طراحان و رهبران مراکز مورد نظر درمی آورد و در موقعیت های حساس که امکان حضور و هدایت مستقیم میدانی حوادث از براندازان سلب می شود؛ عناصر حاضر در صحنه نقش رسانه های عملیات را بازی می کنند. “ما همه رسانه ایم؛ شعاری است که دقیقا برگرفته از این الگو در حوادث اخیر مدام طرح می شد.” از سوی دیگر جنگ نرم به عناصر و سربازان میدانی نیاز دارد که از جنس مخاطبان جامعه هدف باشند. این عناصر باید برای خود یک هویت خاص قایل باشند تا بتوانند هدایت روند درگیری را بر عهده گیرند و در شرایط کنونی امکان دسترسی به فضای مجازی به دلیل دراختیار گذاشتن لحظه ای حجم وسیعی از اخبار، اطلاعات و تسهیل ارتباط چنین هویت کاذبی را به راحتی در میان بخشی از صحنه گردانان حوادث ایجاد می نماید. مباحث مورد نظر نشان دهنده ظرفیت بالا و استثنایی فضای مجازی برای هدایت جنگ نرم است. به ویژه نبود بسیاری از قیود و محدودیت ها که برای سایر اقسام رسانه ای وجود دارد، در محیط مجازی گستره فعالیت در این فضا را برای اهداف و انگیزه های امنیتی و سیاسی افزایش می دهد. این مجموعه شرایط است که امروزه هوس بهره گیری از این فضا را برای غلبه بر دیگر ملت ها در میان مراکز قدرت جهانی ایجاد می نماید. حوادث چندماه اخیر ایران را باید یک میدان آزمون برای کاربرد فضای مجازی در عملیات روانی و جنگ نرم دانست. فضای سایبر، محیط الکترونیکی واقعی است که ارتباط انسانی را به شیوه ای سریع، فراجغرافیایی و با ابزارهای خاص مستقیم و زنده میسر می سازد. به عبارتی، تئوری پیوند (ادغام) مکان در زمان، یا تبدیل جهان جغرافیایی به دهکده جهانی، به صورت واقعی با رشد و گسترش فضای مجازی اتفاق افتاد. این فضا و محیط که بسیاری از ویژگی های دوران فلسفی پساندرن را درخود دارد، موقعیت ها و شاخصه های بالقوه ای است که وجه جداسازی آن با سایر ابزارهای رسانه ای و اطلاع رسانی است. ۱- جهانی و فرامرزی بودن: ویژگی منحصر به فردی که فضای سایبر را از دیگر رسانه ها جدا می سازد، همین برد جهانی است. این جهانی بودن با ارسال گستره امواج ماهواره ای از یک نقطه خاص به سراسر جهان متفاوت است. علاوه بر محدودیت های خاص امواج ماهواره ای در مناطق مختلف و مشکلات فنی و محیطی آن، برنامه های ماهواره ای در یک نقطه مخصوص تولید و سپس انتشار می یابد. در حالی که در محیط مجازی اینترنت، امکان تولید جهانی فراهم است. ۲- ویژگی فوق تصور دیگر در فضای مجازی: امکان ارتباط دوطرفه به صورت سهل و آسان است. به عبارتی در این محیط امکان های خاصی ارتباط سریع و آسان کاربران، سرورها و مدیریت کنندگان را امکان پذیر می سازد این ویژگی نیز در انواع دیگر رسانه ها با محدودیت ها و مشکلات خاصی روبه روست. ۳- جذابیت و تنوع، ویژگی دیگر فضای مجازی است: ضمن اینکه امکان بهره برداری از همه جذابیت های خاص رسانه ای مانند : فیلم، عکس و …همان طور که ذکر شد مشتری مداری محض در تنوع و جذابیت این محیط تاثیر به سزایی دارد. شاخصه های دیگری نیز این محیط را برای بهره گیری در عرصه جنگ نرم مهیا می نماید. ۴- مخاطب خاص و تاثیرگذار: همین مساله باعث شده که اینترنت و فضای مجازی نوعی مرجعیت فکری-سیاسی را برای کاربران ایجاد نماید. گرچه می توان ادعا کرد این امر در جوامعی با فراگیری کاربران، موضوعیت خود را تا حدودی از دست داده است. اما حداقل در ایران هم چنان به عنوان یک نقش برای فعالین این عرصه تعریف می شود. ۵- مساله دیگر امکان عبور و عدم تقید به بخش مهمی از قوانین و محدودیت های رایج در سایر رسانه ها است: این امر به ویژه در محیط های غیررسمی بیشتر رایج است. به عنوان مثال وبلاگ ها با گستردگی میلیونی خود توانسته اند مخاطبانی فراگیر جذب کنند که به طور معمول مقید به قوانین خاصی نیستند و چه بسا وبلاگی با مخاطبانی به مراتب بیشتر از یک وب سایت و خبرگزاری رسمی، با دستی باز همه خطوط قرمز یک جامعه را زیر پا بگذارد و بتواند از سد فیلترینگ و محدودیت های فنی هم رها شود. یا می توان به کامنت ها و نظرهای کاربران به عنوان یک بخش جذاب اشاره کرد؛ که می تواند از قواعد رویه های موجود استثناء شود. همه این ویژگی ها، امکان بهره برداری از فضای رسانه ای در عرصه جنگ نرم را آسان می کند. از آنجا که اقناع مخاطب و موج سواری بر اساس خواست های افکار عمومی در میان جوامع متعارض، مهمترین شیوه پیشبرد جنگ های نرم است. شاخصه های ذکر شده در فضای سایبر، بسترها و ظرفیت های لازم را برای بهره برداری از این محیط در راستای هدف فراهم می سازد. رویکرد مسوولین و دولت های معاند (دشمن) با نظام اسلامی، به شفافیت بحث کمک می کند. به عنوان نمونه، در ایام نزدیک به ۱۶ آذر که قرار بود برخی از مخالفان با حضور در خیابان ها به مقابله و تعارض با نظام بپردازند؛ “نتانیاهو” نخست وزیر رژیم اشغالگر رسما به مقام های آمریکا توصه کرد که از ظرفیت وب سایت های اجتماعی با ارایه اطلاعات خاص برای هدایت آشوب های اخلی استفاده کند. در مورد دیگری “هیلاری کلینتون” وزیر خارجه آمریکا از تلاش کشورش برای استفاده از ظرفیت فضای مجازی علیه ایران اشاره نمود. اشاراتی از این دست، از اهمیت این حوزه جهت فعالیت رسانه ای برای برخورد با نظام های معارض در ادبیات سیاسی آمریکا، پرده برمی دارد. برچسبها: مطالعه موردی دخالت امریکا در تحولات گرجستان نقش عوامل خارجی در تحولات جمهوریهای شوروی سابق
عباس محمدی/ کارشناس ارشد علوم سیاسی و روابط بینالملل بررسی تغییر و تحولات در کشورهایی که پیش از این متعلق به مجموعه اتحاد جماهیر شوروی بودند برای کشورهایی که در حال حاضر در نوک پیکان سیاست متخاصمانه امریکا قرار دارند بهخصوص کشورهایی که در مجاورت آسیای مرکزی و قفقاز جای گرفتهاند، همواره حائز نکاتی ارزنده و مفید است، از آنرو که این تغییرات میتواند در معادلات سیاسی و امنیتی منطقه تاثیراتی مستقیم بر جا گذارد. از سوی دیگر تجربه جمهوری اسلامی ایران در جریان اغتشاشات دهمین دوره انتخابات، همچنین نا آرامیهای مشابه در برخی کشورهای دیگر ثابت کرد از منظر جامعهشناسی سیاسی حوادثی که در کشورهای یاد شده بهوقوع پیوست قابلیت تسری به سایر مناطق را دارد. در واقع امریکا از تغییرات یاد شده به مثابه الگویی برای تغییر رژیم در کشورهای غیر همسو با سیاستهای خود نظیر جمهوری اسلامی ایران استفاده میکند. مقاله حاضر با این پیشفرض که تغییرات به وقوع پیوسته در جمهوریهای شوروی سابق، ضمن موافقت نیروهایی از داخل، بیشتر متأثر از برنامهریزی کشورهای غربی بهویژه امریکا بود در صدد است نشانهها و شواهد مداخله امریکا را مورد بررسی قرار دهد و الگویی کلی از فرایند اجرایی و عملیاتی آنها به دست دهد تا امکان پیشبینی این تحولات در سایر کشورها فراهم شود. مقاله، مطالعه موردی خود را بر تحولات جمهوری گرجستان متمرکز میکند.
مقدمه برچسبها: انسان و جادوي رسانه
نويسنده: گلناز مقدم فر پس از ورود مطبوعات به عنوان رسانه جمعي به زندگي افراد جامعه، در اثر پيشرفت هاي فني، ورود رسانه هاي جمعي ديگر نيز امكان پذير گشت. تلويزيون كه در برخي موارد از آن به عنوان پر قدرت ترين رسانه نام برده مي شود، بعد از جنگ جهاني دوم، در حدود سال هاي 1946 وارد زندگي اجتماعي شد. استقبال از اين رسانه، فوق العاده زياد بود؛ به طوري كه امروزه در كشورهاي صنعتي و همچنين در ميان قشر هاي متوسط كشور هاي غيرصنعتي، نه فقط اكثر خانوده ها يك دستگاه تلويزيون دارند، بلكه در مواردي دستگاه هاي گيرنده دوم و سوم تلويزيوني نيز وارد خانه شده است تا هر يك از اعضاي خانواده، بدون ايجاد مزاحمت براي ديگران قادر به تماشاي برنامه دلخواه خود باشند. در دهه هاي اخير، پديده هاي جديدتر در زمينه ارتباطات جمعي امكان ايجاد تغيير عادات تماشاي تلويزيون را به وجود آورده است. در ابتداي رواج تلويزيون و استقبال شديد مردم از آن، در بسياري از مباحث و گفتگوها از آن به عنوان رقيب سرسخت سينما و حتي روزنامه ها (مطبوعات) نام مي بردند. در اين رقابت، هر يك از رسانه ها سعي كردند فعاليت هاي خود را به وجود اين رسانه باعث نابودي رسانه هاي ديگر نگشته است، بلكه در واقع باعث ايجاد تفكيكي ميان كاركرد رسانه ها شده است. به نوعي كه در يك تقسيم بندي بسيار كلي، مي توان ادعا كرد كه كاركرد تلويزيون بيشتر داراي جنبه سرگرمي و تفريحي و كاركرد روزنامه ها بيشتر داراي جنبه خبري، تفسيري و انتقادي است. البته اين تقسيم بندي بسيار گسترده است؛ زيرا امكان وجود ايستگاه هاي تلويزيوني با كاركرد خبري و همچنين وجود روزنامه با كاركرد و جنبه تفريحي و سرگرمي نيز هست. در يك تقسيم بندي بسيار عمومي مي توان از سه كاركرد رسانه ها، كاركرد اطلاعاتي، كاركرد آموزشي و كاركرد تفريحي نام برد. هر چند كه در برخي تقسيم بندي ها از كاركردهاي فرهنگي و تفسيري نيز نام مي برند، حد و مرز ثابتي براي تعيين كاركرد رسانه ها وجود ندارد. در عين حال، بايد توجه كرد كه حتي تقسيم بندي سه گانه تفريحي، آموزشي و اطلاعاتي نيز مغشوش است. زيرا يك پيام اطلاعاتي به خوبي مي تواند جنبه آموزشي داشته باشد. همچنين يك پيام آموزشي مي تواند داراي جنبه هاي تفريحي و سرگرم كننده باشد. تعاريف ديگري نيز مانند تعريف لاسول وجود دارد كه وظايف رسانه ها را مشاهده و كنترل محيط (جمع آوري اطلاعات درباره وقايع مهم) فعاليت هاي تحريري (انتخاب و تفسير اطلاعات و اتفاقات) و انتقال ميراث فرهنگي و اجتماعي جامعه از نسلي به نسل ديگر را مطرح مي كند. چارلز. ر. رايت از سرگرمي به عنوان كاركرد چهارم رسانه ها نام مي برد. رسانه ها از طريق ارائه هنجارهاي خاص اجتماعي به صورت مثبت، به افراد تلقين مي كنند كه رفتار ارائه شده در رسانه، رفتار مناسب اجتماعي است. به اين ترتيب، رسانه با ارائه رفتار مناسب اجتماعي باعث ايجاد همنوايي در افراد مي گردد. كاركرد ايجاد رفتار مناسب اجتماعي باعث ايجاد همنوايي نيز در رابطه با كاركرد انتخابي مطرح شده مي شود. رفتار مورد تائيد اجتماعي، همان رفتار ارائه شده از طريق رسانه هاست. در اين زمينه بايد يادآوري كرد كه در ايجاد همنوايي، نه فقط رفتارهاي ارائه شده در رسانه باعث افزايش همنوايي مي گردد، بلكه ارائه ندادن رفتار، بسيار مهم تر از ارائه آن است. اگر نوع خاصي از رفتار از طريق رسانه ها هرگز مورد انتخاب و پخش قرار نگيرد، در واقع معلوم مي شود كه پديده هايي كه رسانه ها آن را انتخاب و پخش نمي كنند، به اندازه كافي جالب و همه پسند نيستند كه موضوع بحث و صحبت اجتماعي قرار بگيرند. و در عين حال، ارائه نشدن رفتار از رسانه ها خود به معناي رفتار ناهمنوا در جامعه است. زيرا رسانه با پخش رفتارهاي نامطلوب، نه تنها افراد را به ارائه رفتار مشابه تشويق مي كند، بلكه به نوع ديگر امكان ارائه رفتار ناهمنوا را نيز به شدت كاهش مي دهد. رسانه ها از طريق ارائه مسئله، موضوع خاصي كه چگونگي ارائه آن با كاركرد انتخابي رابطه مستقيم دارد، باعث مطرح شدن آن موضوع و اعتبار اجتماعي براي آن مي شوند. نگرش مثبت يا منفي رسانه در رابطه با پديده مورد بررسي باعث مي گردد افرادي كه تا آن زمان تفكر خاصي در مورد آن موضوع نداشتند و هميشه بي تفاوت از كنار آن مي گذشتند، برخورد و نگرش خود را در رابطه با آن مشخص كنند. همچنين، از طريق ارائه رفتار مورد قبول رسانه ها، همنوايي رفتاري نيز در جامعه تبليغ و تشويق مي گردد. در اثر وجود رسانه ها، رفتار همنواي اجتماعي همان رفتاري خواهد بود كه رسانه آن را مطرح كرده و ارزش گذاري مثبت درباره آن انجام داده است. رفتار هاي طرح نشده در رسانه، به نوعي جزء الگوهاي رفتاري همنوا نيست. مرتون و لازارسفلد از كاركرد ديگر رسانه ها به عنوان تاثير بر ذوق و سليقه افراد نام مي برند. رسانه هاي جمعي، بخصوص تلويزيون، بسيار مورد انتقاد قشر روشنفكر جامعه قرار مي گيرند. آنان ادعا مي كنند كه تلويزيون باعث نزول فرهنگ و هنر جامعه مي شود. واقعيت اين است كه رسانه هاي جمعي، توده اي يا مردمي نيست. بلكه بيشتر بدين معناست كه هنر از طريق رسانه ها براي مردم عادي و توده عرضه مي شود. دوراني بسيار طولاني، تا پيدايي رسانه هاي جمعي، هنر خاص قشر و طبقه بالا، اعضاي مرفه و يا برگزيدگان جامعه بود. هنرمندان به دلايل محدوديت هاي خاص، آثار خود را به قشر مرفه جامعه ارائه مي دادند و از طرف آنان مورد تشويق و پشتيباني قرار مي گرفتند. هر شكل از هنر، ادبيات، موسيقي، نقاشي و تئاتر و ... براي طبقه مرفه جامعه بود، زيرا اين افراد از سطح سواد بالاي جامعه زمان خود برخوردار بودند و نه تنها قادر به درك آثار هنري بودند، بلكه مي توانستند هزينه هاي مربوط به آثار هنري را پرداخت كنند. به اين ترتيب، اين قشر از جامعه هنر را در اختيار خود داشت، آن را تشويق مي كرد و باعث پيشرفت هنر مي شد. امروزه، در اثر وجود رسانه ها هنر از كنترل افراد خاص و برگزيده جامعه خارج گشته و در دسترس عموم قرار گرفته است و از طريق مطبوعات و راديو و تلويزيون، آثار هنري همه بزرگان هنر به مردم عادي قابل ارائه است. اما نكته مورد انتقاد در اينجا نهفته است كه اكثررسانه ها هنر را همسطح سواد و درك هنري توده مردم (عامه) ارائه مي دهند. هر چند كه در اكثر كشور هاي صنعتي، پديده بي سوادي وجود ندارد و در ساير مناطق نيز سعي شده است بي سوادي از ميان برداشته شود، اما در همه كشور ها، اكثريت افراد با سواد داراي آن حد از سواد هستند كه به آن با سوادي رسمي مي گويند. اين افراد قادر به خواندن هستند و مفاهيم ساده طرح شده در يك قالب را درك مي كنند؛ اما از درك محتواي كلي مطلب، بخصوص اگر سطح مطالب نوشته شده دشوار باشد، عاجزند. در اين حالت مطلب كلي كه بايد مورد بررسي و دقت قرار گيرد، از ديد آنان پنهان مي ماند و شكافي ميان قابليت خواندن و قابليت درك مطلب به وجود مي آيد. در واقع، عده كمتري قادر به درك مطالب (بخصوص مطالب پيچيده) هستند، اما افراد كمتري با ديد انتقادي به مطالب خوانده شده توجه مي كنند. همين مطلب در مورد ارائه مطالب از رسانه هايي مانند راديو و تلويزيون نيز صدق مي كند. مطالب اين رسانه ها براي عامه مردم است و همه از آن استفاده مي كنند؛ اما عده كمي از افراد با ديد انتقادي به اين مطالب توجه مي كنند. بدون شك در طبقات متوسط و پايين جامعه افرادي وجود دارند كه درك بسيار دقيق و خوب هنري دارند، اما در اين زمينه، تك تك افراد جامعه مورد نظر نيستند.
1- جامعه شناسي وسايل ارتباط جمعي، باقر ساروخاني. 2- دين، فرهنگ و رسانه، عبدالله گيويان. 3- جامعه شناسي رسانه، رسول صمدي. برچسبها: برنامههاي كودك ابزارهاي ديپلماسي عمومي و جنگ نرم آمريكا در گزارش دانشگاه كاليفرنياي جنوبي با موضوع ديپلماسي عمومي، بر نقش رسانههاي جديد و پخش برنامههاي بينالمللي و ساخت برنامه هاي عروسكي براي كودكان براي تاثير بر ذهن آنها تاكيد شده است.
لازم است برنامههاي ديپلماسي عمومي با تلاشهاي ضد تروريستي جمع شود. آمريكا تا كنون نتوانسته يك استراتژي جامع، مانع و دست اول براي ديپلماسي عمومي خود طراحي كند كه با فضاي وب2 (و فرا تر از آن) تناسب و هماهنگي لازم را داشته باشد. رابرت گيتس، وزير دفاع آمريكا در سال 2007 گفت: "[اصول] روابط عمومي در آمريكا بنيان نهاده شد، با اين حال هنوز نتوانستهايم در مورد جامعه و فرهنگ، آزادي و دموكراسي، سياستها و اهداف خود با ديگر كشورهاي دنيا ارتباط برقرار كنيم. بسيار خجالت آور است كه القاعده به كمك اينترنت پيام خود را راحتتر از آمريكا به ديگران منتقل ميكند. يكي از دوستان ديپلمات اين موضوع را چند سال پيش در قالب اين سؤال مطرح كرد كه "چگونه ميشود يك مرد از داخل يك غار ميتواند پيام خود را به بزرگترين جامعه ارتباطاتي دنيا منتقل كند؟ " سرعت، چالاكي و ارتباط فرهنگي، همچنان در عرصه ارتباطات استراتژيك آمريكا، جايگاه خود را پيدا نكردهاند. " * اتكا به قدرت سخت، همچنان در دستور كار دولت اوباما قرار دارد با اينكه دولت اوباما، در مقايسه با دورههاي پيشين، به سرعت جايگاه ديپلماسي هايتك را ارتقا بخشيده است، اما اين تلاشها همچنان از برخورد با موانع بروكراتيك، تغييرات تكنولوژيك و مسائل مربوط به گستره به كارگيري آنها، رنج ميبرند. اين مسائل سبب شدهاند توانمندي حكومت آمريكا در دسترسي به مخاطبين بسيار، محدود شود. اقدامات مبتكرانهاي، از جمله فراهم آوردن اخبار غير قابل فيلتر "نوع ـ سيـاسپن " (C-SPAN-type) براي مردم جهان اسلام و ديگر نقاط دنيا، به چشم ميخورد، اما ادامه و استمرار نمييابند. از سويي ديگر، نظريات و برنامههاي مربوط به جنگ سرد همچنان پا برجاست و ميتوان رد پاي آنها را در استراتژي كهنه و منسوخ بخش برنامههاي بينالمللي آمريكا مشاهده كرد؛ كه سبب ميشود تلاشهاي آنلاين به طرز قابل توجهي تضعيف شوند. با توجه به خاطرات تلخ مردم از حملات تروريستي 11 سپتامبر، متوسل شدن به قدرت سخت به لحاظ سياسي سادهتر از به كار گيري يك استراتژي كلانتر و كارآمدتري است كه بر پايه قدرت نرم شكل ميگيرد. * فعاليتهاي موفق نهادهاي غير دولتي در عرصه ديپلماسي عمومي با اين حال، خارج از حكومت تغيير و تحولاتي به چشم ميخورد. بنياد جوانان خاورميانه يكي از اين موارد است كه فعاليت خود را اين چنين تعريف ميكند: "در منطقهاي كه جستجوي آزاد و ارائه آراء و نظرات اساساً ممنوع است و اعلام نارضايتي نه تنها جايگاهي ندارد بلكه تحمل نميشود، اينترنت بستري را براي جوانان فراهم آورده است تا موانع را در هم شكنند. با به كار گرفتن قدرت ذاتي اينترنت، MideastYouth.com يكي از متمايزترين مجامع اينترنتي را در منطقه بنيان نهاده است؛ جايي كه هر روز به بحث و گفتگو با يكديگر ميپردازيم . حكومتها بيش از اين استيلايي بر جريان اطلاعات ندارند؛ ما دست در دست هم يك خروجي خبري مستقل براي مردم و توسط مردم، به وجود ميآوريم. " اين بنياد پروژههاي بسيار ديگري نيز در دستور كار خود دارد. * دموكراسي سازي از طريق فيسبوك ديگر فعالان در عرصه اينترنت، فيسبوك را روشي مناسب براي ايجاد دموكراسي ديجيتال در كشورهاي غير دموكراتيك ميدانند؛ كه البته پيش بيني ميشود با شيوع آدرسهاي اينترنتي به زبانهاي ديگر، از جمله عربي، چيني و ...، اين حضور اينترنتي بسيار گستردهتر شود. فيسبوك، توييتر، يوتيوب و ديگر مجامع آنلاين، اين فرصت را به وجود ميآورند كه "ديگر بودن " شفاف و آشكار شود، و اگر چنين كاري صورت گيرد، برخي از افراد كه در ميانه و قاعده هرم تروريسم قرار ميگيرند، به تدريج از آن فاصله ميگيرند. * عروسكهاي ماپت، برنامهاي بسيار تأثير گذار در جهت ايجاد ارتباطات ميان فرهنگي همهپرسي سوئس، اعتراض و مخالفت آمريكاييها و فشارهاي سياسي بر اسلام در سراسر دنيا، حاكي از آن است كه ضرورت ايجاد يك پل و ارتباط، بيش از پيش پررنگ شده است. در زمينه برقراري ارتباطات ميان فرهنگي، يكي از موفقترين اقداماتي كه صورت گرفته، مربوط به شهروندان كاملاً شناخته شده در عرصه جهاني، يعني عروسكهاي ماپت (Muppets) ميباشد. * توليد نسخههاي مشترك اين برنامه عروسكي، گامي در جهت پيش برد اهداف ديپلماسي عمومي آمريكا اشتراك در توليد، سيسام استريت را به محصول فرهنگي متفاوت آمريكا تبديل كرد كه توانست مخاطبين بينالمللي بسياري را جذب كند. رويكرد اشتراك در توليد اين گفته را كه "هر آنچه براي آمريكاييها خوب است، بدون شك براي شما نيز خوب است " را كنار گذاشته و معتقد است اتكا بر ذكاوت و هوشمندي محلي، كه مسائل فرهنگي و سياسي محلي را درك ميكند، كارگر خواهد بود. نسخههاي بومي سيسام استريت شخصيتهايي را در بر دارد كه احساسيترين موضوعات را نيز پوشش ميدهند. براي مثال در آفريقاي جنوبي، كه 11 درصد كودكان يك يا هر دو والدين خود را در اثر بيماري ايدز از دست دادهاند، تاكالاني سيسام، عروسك ماپتي مبتلا به ايدزي است كه والدينش در اثر ايدز از دنيا رفتهاند؛ تلاش اين برنامه آن است كه زندگي پرطراوت و نگاهي مثبت در كساني ايجاد كند كه با ايدز دست و پنجه نرم ميكنند. * نسخه فلسطيني سيسام، حربهاي براي كاستن از خشم مردم فلسطين از اسرائيل يكي از مهمترين برنامههاي كارگاه سيسام نسخه فلسطيني سيسام استريت است، كه سياستهاي مروبط به انتفاضه را نمايش ميدهد. برنامه شرا سيمسيم توليد خود را در سال 2006 آغاز كرد و با اينكه تمام محتواي اين برنامه ميبايست به تأييد كارگاه سيسام ميرسيد، به هر حال واقعيات زندگي كودكان فلسطيني را به تصوير كشيد. بر اساس يافتههاي يونيسف، كه در ژوئن سال 2007 منتشر شد، كودكان يك سوم خانوادههاي فلسطيني اضطرات، ترس يا افسردگي را تجربه كردهاند و در بيشتر موارد اين چالشهاي روحي با سوء تغذيه و ضعف سلامت عمومي نيز همراه است. داوود كوتاب، مدير عامل اين برنامه فلسطيني، تصريح كرده است كه با توجه به فشارهاي فرهنگي بسيار، پسران نوجوان فلسطيني به طور اخص نيازمند پيامهاي مثبت هستند. دكتر كايرو عرفات، مشاور محتوايي اين برنامه گفت كه "ما ميخواهيم به نوجوانان پسر نشان دهيم كه ميتوانند از زندگي لذت ببرند و بدون آنكه نياز باشد سرسختي از خود نشان داده يا به خشونت متوسل شوند، ميتوانند خواستهها و علايق خود را با ديگران به اشتراك بگذارند. " كوتاب اضافه ميكند "هدف ما آن است كه با كودكان، 3، 4 يا 5 سال ارتباط برقرار كنيم، اگر نتوانيم در اين سنين به ايشان دست يابيم، در آينده با هيچ گونه تبليغاتي موفق به جذب آنها نخواهيم شد، حال محافظه كار باشد يا مذهبي يا بنيادگرا، ارتباط برقرار كردن با او دشوار خواهد شد. " * برنامه عروسكي ماپت، گامي بسيار مؤثر و الگويي مناسب براي ديگر اقدامات در عرصه ديپلماسي عمومي عروسكهاي نمايشي (يا عروسكهاي ماپت)، ابزار نهايي و واپسين مبارزه عليه تروريسم نيستند، بلكه توليد برنامه در چنين قالبهايي ميتواند الگويي مناسب براي اقدامات نرمي باشد كه در كنار ديگر تلاشهاي ضد تروريستي قرار ميگيرد و ميتوان آن را به عنوان يكي از شيوههاي "ممانعت از تروريسم " شناخت. با در نظر گرفتن توليدات كارگاه سيسام به عنوان يك پارادايم، ميتوان با انجام اقداماتي سادهتر و كوچكتر، از پس تأمين نيازهايي خاص، در اماكن خاص، برآمد. اين روش قرار نيست درمان همه مشكلات باشد؛ كودكي كه در سن پنج سالگي كاملاً با خشونت دمساز شده است، بدون شك در سن 16 سالگي به راحتي با خشونت كنار ميآيد و به آن متوسل ميشود. اگر در كودكان نگرش همكاري و حل دسته جمعي مشكلات ايجاد نشود، در واقع راه را براي ورود خشونت به آنها بازگذاشتهايم. برچسبها: بازی های رایانه ای، ابزار پروپاگاندای ایالات متحده آمریکا محمد جواد رمضانی آنچه به عنوان تبلیغات سیاسی و تاثیر گذاری بر افکار عمومی امروزه تحت عناوین مختلفی نام گذاری می شود، در واقع همان تکنیکی است که از زمان پیدایش جنگ های صلیبی استفاده می شده است. این جنگ نرم مداوم و به صورت موازی در کنار جنگ های فیزیکی سعی دارد تا عقاید و افکار عمومی جمعیت انسانی هدف را به نفع سیاست های خود تغییر دهد. از جمله رسانه های نوینی که به صورت فراگیر در میان نوجوانان و جوانان مورد استفاده قرار می گیرد، بازیهای کامپیوتری است. پشرفت های تکنولوژیک این بازیها و تکنیک های نوین پروپاگاندا موجب شده است تا سیاست گذاری های عمیقی در حوزه اثرگذاری بر افکار عمومی و دیپلماسی فرهنگی صورت گیرد و به صورت یک ابزار نوین تحت تسلط حاکمیت قرار گیرد. مفهوم تبلیغات از ریشه لاتین propagane گرفته شده واز نظر لغوی به معنای «پخش کردن»، «منتشر ساختن» وچیزی را شناساندن است. در تبلیغات سعی بر این است که یک عقیده ویک کردار به طور منظم و جهت دار قبولانده شود. واژه پروپاگاندا منشا نسبتاً متاخری دارد. اولین استفاده ثبت شده از آن به سال ۱۶۲۲ میلادی که پاپ گریگوری پانزدهم “مجمع مقدس پروپاگاندای ایمانی” را تاسیس کرد باز می گردد. در آن زمان کلیسای کاتولیک رم درگیر جنگ های مذهبی اغلب ناموفقی به منظور اعاده ایمان با استفاده از نیروی اسلحه بود. جنگ نرم، بازی های رایانه ای پاپ بیهودگی این تلاش را دریافت، و به منظور هماهنگی تلاش ها جهت پذیرش داوطلبانه دکترین کلیسا توسط مردم، پروپاگاندای پاپی را بنیان نهاد. از این رو بود که مفهوم پروپاگاندا در مقابل زور اسلحه در ترویج عقاید دینی شکل گرفت. (آنتونی، ۱۳۷۹ :۱۸) از طرف دیگر بنا به نظریه جووت اساساً پروپاگاندا به مثابه یک فراگرد، تحت تاثیر زمینه تاریخی – اجتماعی است که میراثی را ایجاد کرده که هم برانگیزش های پروپاگاندیست و هم بر شیوه ارتباطی او تاثیر می گذارد. در واقع برای آنکه بدانیم پروپاگاندیست چگونه عمل می کند، باید بدانیم زمینه و متن تاریخی- اجتماعی آن جامعه اجازه چه نوع عملی را به او می دهد. (محسنیان راد،۱۳۸۴، جلد۱ :۱۱۰) امروزه امر تبلیغات به اشکال گوناگون و با هزینههای بسیار گزافی انجام میشود تا ذهنیت خاصی را در مخاطب ایجاد کند. در این باره شاید بتوان گفت ایجاد تصویر ذهنی (الگوی ذهنی) از یک پدیده، بخشی از به وجود آوردن آن پدیده است، چرا که ذهنیت، تعامل سایر پدیدههای پیرامونی و محیطی را تحتتاثیر قرار میدهد و باعث بروز کنشها و واکنشهای معین میشود. رسانهها علاوه بر نقشی که در مقاطع مختلف با تأثیرگذاری سریع دراستحصال شرائط مطلوب واقناع جمعی ایفأ میکنند، با برنامههای بلند مدت و استراتژیهای کلان کارکردی نوین با عنوان «تولید رضایت» برای خود ایجاد کرده اند.در این روش بجای آنکه توان رسانهها برای اقناع افکار عمومی صرف شود. در طولانی مدت، دادههای ذهنی مخاطبین را بگونه ای مدیریت مینمایند که رفتار سیاستمداران در بحرانها دقیقامطلوب نظر آنان باشد.این روش گر چه زمان بیشتری را میطلبد ولی نتایج بهتر و پایدارتری را در بر دارد. یکی ازشیوههای معمول برای حصول چنین نتایجی استفاده از روشها وابزار تبلیغی است. نظریه های ارتباطات و رسانه های جمعی نیز در این خصوص بویژه مورد استفاده پروپاگاندیست ها قرار می گیرد. از جمله نظریه کاشت گربنر که در آن بحث از سه فرایند کاشت، داشت، برداشت است و هر کدام مسیری برای انجام بخشی از عملیات پروپاگانداست. امروزه تعداد بسیار کمی از فعالان رسانه های مستقل، بازی های رایانه ای را بخشی از آینده خود می دانند و حتی آنها را به عنوان یک فرصت یا تهدید تلقی نمی کنند. اما باید اذعان کرد برخلاف تصورات قالبی و سنتی در مورد بازی های کودکان، امروزه نسل بازی های رایانه ای تحولی اساسی پیدا کرده است و با پیشرفت تکنولوژی و رایانه ها، روز به روز در حال گسترش است. اگر ویژگی هایی را که برای رسانه های ارتباط جمع متصور هستیم را مرور کنیم، مانند پیام رسانان حرفه ای، مخاطبان انبوه و نامتقارن، سرعت و همزمانی تولید و دسترسی و استفاده از پیام، و دیگر ویژگیها، به خوبی مشاهده می کنیم که بازیهای نوین رایانه ای، به کمک فناوری های دیگری مانند اینترنت، به سرعت زیادی در دسترس مخاطبان قرار می گیرد. به طور مثال بازیهایی مثل “کوما وار” “Kuma War” و یا “need for speed” به محض ساخته شدن بر روی شبکه اینترنت قابل دریافت و داونلود هستند. علاوه بر آن ما در رسانه های جمعی پیام را داریم که گفته می شود سطحی و ساده است. در واقع پیام متناسب با زندگی توده وار است. بازیهای رایانه ای در طیف های گوناگون نیز همین ویژگی را دارند. یعنی محتوای عمیق و مفید برای مخاطبان خود به جای نمی گذارند. هر چند گستره پیچیده ژانرهای بازیهای رایانه ای، باعث می شود تا ما انواع دیگری از بازیها را نیز داشته باشیم که پیامهایی عمیق و فلسفی داشته باشند و آنرا منتقل کنند. این مطلب را ما در بحث تاثیرات بازیهای رایانه ای البته از بعد سیاسی و عقیدتی بررسی می کنیم. بازیهای رایانه ای را بازی در فضای سایبر یا بازیهایی که با رایانه ساخته شده باشد معرفی کرده اند. این بازی های رایانه ای را در ژانرهای متفاوتی می توانیم بررسی کنیم. ۱- اکشن و پرجنبش ۲- جنگی ۳- نقش بازی کردن. این تقسیم بندی از حیث بازیگر است که می خواهد شخصی را کنترل کند. البته تقسیم بندی های دیگری نیز در این باره موجود است که می توان در دایره المعارف ویکیپدیا مشاهده کرد. (ویکیپدیا، ۴/۱۰/۱۳۸۶) ما هر روزه شاهد استقبال بیشتر از بازی ها به عنوان سکوئی برای نقد و آموزش بویژه توسط هنرمندان و مخترعان جوان هستیم. امروزه از یک سو بسیاری از استعداد های خلاق به سمت طراحی و تولید بازی گرایش یافته اند و از سوی دیگر بسیاری از مخاطبان که قبلا وقت خود را با دیگر انواع رسانه ها پر می کردند به سمت رسانه بازی جذب شده اند. یکی از نشانه های توجه به “بازی های جدی رایانه ای”، اهدای ۸ میلیون دلار به دانشکده سینما و تلویزیون دانشگاه کالیفرنیای جنوبی برای طراحی و تولید دوره تحصیلات تکمیلی روایت و داستان سرائی با استفاده از بازی ها می باشد. در واقع تخصیص چنین اعتبار قابل توجهی حاکی از آن است که هر روزه بر میزان اعتبار و وجهه فکری- دانشگاهی بازی ها افزوده می شود. رسانه نو ظهور بازی های رایانه ای با قابلیت ها و ویژگیهای خاص خود به جرات می توان گفت که ضریب تاثیر گذاری و نفوذ خود را حتی از رسانه هایی چون سینما و تلویزیون نیز افزایش داده است. از مهمترین این ویژگیها ماهیت تعاملی بودن بازی های رایانه ای است. به دلیل همین ویژگی است که قرار گرفتن افراد(معمولا کودکان و نوجوانان ) در معرض بازی های کامپیوتری نگران کننده تر از قرار گرفتن آنها در معرض برنامه های تلویزیونی و فیلم های سینمایی است. زیرا این بازی ها بسیاری از اصول یادگیری مانند هم ذات پنداری (الگو سازی)، تمرین،تکرار و پاداش و تقویت را به کار می گیرند. (یونگ سانگ، ۱۳۸۴) در بازی رایانه ای گرافیک،صدا و تعامل، ابتکار سیر داستان، کنجکاوی، پیچیدگی وتخیل، منطق، حافظه، بازتاب ها، مهارت های ریاضی، چالش حل مساله و تجسم از جمله جنبه های فنی، روانی و فردی است که بازیگران را جذب این بازی ها می کند.کار مستقل، مداومت در بازی، لذت بردن از بازی، مشارکت فعال، تعامل مشارکتی، ساختار گروهی، یادگیری، رقابت یا همکاری گروهی و فرصت های برابر در بازی ازجمله عواملی است که در فرد برای ادامه بازی ایجاد انگیزه می کند. و دقیقا به دلیل همین خصوصیات است که به یک ابزار تاثیر گذار غرب در راستای ناتوی فرهنگی علیه دنیای اسلام و خصوصا انقلاب اسلامی ایران تبدیل شده است. اثرات زیستی: ۱-اضطراب و دلهره خاصه در بازیهای پر زد و خورد ۲- برانگیختگی فیزیولوژیک (ضربان قلب، تغییر میزان فشار خون) ۳- تغییر در سوخت و ساز و تنفس بدن (مصرف اکسیژن و تولید دی اکسید کربن بالا می رود.) ۴- چاقی ۵- صرع ناشی از بازیهای رایانه ای آثار روانی- اجتماعی: ۱- القای خشونت و پرخاشگری ۲- اعتیاد به بازیهای مزبور ۳- القای برخی از ارزشهای فرهنگی خاص (ارائه هویت جدیدی از زن، دامن زدن به مردسالاری نوین، قماربازی و…) ۴- القائات سیاسی و عقیدتی هویت جدیدی که به زن می دهند در بازیهای رایانه ای، از سویی هویتی کالایی و از سوی دیگر خشن و ستیزه جوست. در غالب بازیهای مزبور، برهنه بودن و برهنه شدن به عنوان وجه شاخص جنس زن مطرح است و جذابیت جنسی وی مستقیم و غیر مستقیم مورد تاکید قرار می گیرد. طراحان بازیهای اخیر با تهی کردن و عاری کردن زن از عواطف درونیش، نقش یک موجود خشن، بی رحم و بی عاطفه را در ستیزه جویی در کنار مردانی پرخاشگر، خشن و ستیزه جو ترسیم کرده اند. در جریان القائات عقیدتی بازیها نیز مفاهیم مذهبی خاص مانند شیطان، جهنم و… مورد نظر قرار گرفته، با برخی از موضوعهای خرافی مانند جادو، ارواح شریر، دراکولا و… آمیختگی می یابند و در مجموع تصویری منفی از مفاهیم مذهبی و مذهب در اذهان مخاطبانشان ارایه می کنند. طراحان آمریکایی بازیهای الکترونیکی، با معیار قرار دادن نظام سیاسی امریکا و دموکراسی آمریکایی، به طور مستقیم و غیر مستقیم دست به ستایش این نظام زده، هر نظام دیگری را که فراروی آن قد علم کند، نفی، نهی و انکار می کنند. افکار عمومی موجود در غرب، بر مبنای تبلیغات دستگاه تبلیغاتی این دیار شکل گرفته اند و از شاخصه های این تبلیغات، تعمیم برتری فن آوری غرب به تمامی وجوه زندگی اجتماعی آنهاست. از این رو، انسانهای ساده اندیشی که اسیر تبلیغات رسانه های مزبور شده اند، واقعا غرب را محور جهان معاصر دانسته، خود را نیز برتر از سایر انسانهای جهان می بینند. از همین رو وقتی در جریان بازیهای رایانه ای، محققان غربی شاهد توصیف برتری کشورهای غربی (خاصه آمریکا) از سویی و ترسیم ضعف، فتور، سستی و عقب ماندگی فکری و فرهنگی دیگر کشورهای جهان از سوی دیگر می شوند، به دلیل پیشینه فکری و فرهنگیشان، حساسیت چندانی نسبت به این مساله نشان نمی دهند. القائات سیاسی به عنوان جزئی انفکاک ناپذیر در این بازیها وجود داشته اند. (منطقی، ۱۳۸۱) اهدافی که برای بازیهای رایانه ای متصور هستیم، مانند منافع اقتصادی، تبلیغات فرهنگی و تجاری، و تاثیرات مخرب اجتماعی دیگر، در واقع همه بخشی از یک سیاست کلان فرهنگی-سیاسی است. در ادامه با بررسی ریشه های این سیاست فرهنگی، بازیهای رایانه ای را به عنوان یکی از ابزارهای رسانه ای نوین در خدمت پروپاگاندا که مخاطب اصلی آن جوانان و نوجوانان هستند بررسی می کنیم. در واقع تاثیر بر روی نسل جوان کشور از آن جهت اهمیت دارد که در آینده آنها مسئولان و قشر فعال جامعه خواهند بود. لذا تفکری که امروز آنها را شکل می دهد در آینده بروز خواهد یافت. لذا بازیهای رایانه ای، ابزار فرهنگ سازی است. فروپاشی بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی سابق در اوایل دهه ۹۰ میلادی، پایان جنگ سرد بین دو ابر قدرت و سرآغاز تغییر مناسبات بین المللی محسوب می شد. نومحافظه کارانی که طراحی و کارگزاری این پروژه را عهده دار بودند و همواره از آن به عنوان پیروزی آمریکا در جنگ سوم جهانی یاد می کردند، هنگامی که در یک فرایند مشکوک انتخاباتی در سال ۲۰۰۰ میلادی وارد کاخ سفید شدند، با نظامی کردن سیاست خارجی آمریکا و تاکید بر اسلام ستیزی، خواستار پیروزی آمریکا در چهارمین جنگ جهانی گردیدند.به اعتقاد این گروه، دموکراسی آمریکایی که معادل خیر مطلق محسوب می شود همیشه در معرض آسیب و حمله است. زمانی اتحاد جماهیر شوروی، دشمن این خیر محسوب می شد، و امروز، اسلام بنیادگرا ممکن است اساس این خیر را مورد تهدید قراردهد. پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، اسلام مبارز جو در نظر این گروه جایگزین شوروی سابق شده است. تعبیر اسلام مبارز جو را این گروه بر واژه تروریسم ترجیح می دهد. (جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۵ :۵۲) از منظر آنان تغییر رفتار و ساختار جمهوری اسلامی ایران و مهار اسلام گرایی در منطقه ی خاورمیانه، در واقع به مثابه پیروزی در جنگ چهارم جهانی تلقی می شد. این نگرش اسلام ستیزانه که برگرفته از آراء هانتینگتون در تئوری رویارویی تمدنها است، در واقع در صدد بود تا خطر اسلام را جایگزین خطر کمونیزم نماید. یک ماه بعد پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، فوکویاما در روزنامه ی گاردین ضمن تقسیم جهان به دو قطب مدرن و واپس گرا، جواز اقدام نظامی علیه جهان اسلام را صادر کرد. وی در مقاله خود تاکید نمود: «به غیر از ترکیه که در میان کشورهای اسلامی نمره قبولی گرفته است، دیگران در مقابل مدرنیته مقاومت می کنند. آمریکا برای شکستن این مقاومت می تواند از توان نظامی خود استفاده کند.» او مدعی شد: «اسلام تنها نظام فرهنگی است که مدرنیته را تهدید می کند.» (جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۲ :۳۸) در همین رابطه ویلیام کوهن، وزیر جنگ اسبق آمریکا، برای اولین بار پس از ۱۱ سپتامبر، عبارت جنگ جهانی چهارم را به کار برد. وی تصریح کرد: «جنگ آمریکا و متحدانش با اسلام، جنگ چهارم جهانی است» (کیهان، ۲۹/۳/۱۳۸۲) طبق پروژه مربوط به فروپاشی شوروی که در آمریکا توسط کمیته خطر جاریتصویب شد، از شش مورد اصل کلی آن، سه مورد مربوط به اقدامات فرهنگی و ایدئولوژیک می باشد. بدین شرح: تغییر نگرش مردم و جابجایی افکار عمومی از طریق جنگ تبلیغاتی و رسانه ای(جنگ روانی) جذب، تربیت و هدایت نخبگان سیاسی و فرهنگی شوروی سابق مهار قدرت نرم و نفوذ ایدئولوژیک شوری سابق، بویژه در کشورهای جهان سوم. که به اذعان الکساندر پرخانوف، از مشاهیر شوروی سابق، پیرامون جنگ روانی و نقش رسانه ها در تغییر نگرش مردم و فروپاشی شوروی: «غرب برای دستیابی به اهداف خود در شوروی، نیازمند تغییر عقاید و باورهای مردم شوروی بود. لازم نبود شوروی را با راکت و بمب اتمی به فروپاشی برسانند، بلکه با تغییراتی که توسط رسانه های کگروهی در عقاید و باورهای مردم بوجود آوردند به این مهم نائل شدند. (جمعی از نویسندگان،۱۳۸۳ : ۱۷۵) کمیته امور تهدیدات جاری که برای بار سوم در تابستان سال ۲۰۰۴ تاسیس گردید تلاش می کند به بهانه ی ۱۱ سپتامبر با شعارهای ضد تروریزم اسلامی کسب امتیاز کند. در سایت۲CPD در این باره آمده است: امروزه بنیاد گرایان اسلامی امنیت مردم امریکا و میلیون ها دوستدار آزادی را تهدید می کنند. تهدیدات جهان شمول است. آنها از کشورهای متعدد نقش خود را ایفا می کنند. رژیم های اغواگر در صدد تحکیم قدرت اند و ازهمین لحاظ باگروههای تروریست همکاری می کنند. شواهدی در دست است که این همکاری شامل دسترسی به سلاح کشتار جمعی می گردد. مبارزه با تروریزم سازمان یافته برای تامین امنیت نظام آزادما همانند جنگ سرد، جنگ پایدار خواهد بود. برچسبها: نقش سينما در شكلگيري قدرت نرم در جهان
چين با تاسيس اولين مركز تحقيقات آكادميك در زمينه ديپلماسي عمومي در دانشگاه مطالعات خارجي پكن و مركز همايشهاي بينالمللي ديپلماسي عمومي در سال 2010، گامهاي مهمي در جهت تلاش براي "ارائه تصويري كارآمد از خود به كشورهاي ديگر " و چيرگي بر كمبود تجربه در زمينه "مديريت روابط با رسانهها و مردم كشورهاي ديگر " برداشته است؛ اين نظر معاون اول نخست وزير چين، "فو يينگ "، است. تأكيد خاص بر ديپلماسي عمومي بخشي از تلاشي فراگيرتر براي گسترش "قدرت نرم " چين است كه از اين طريق صورت ميگيرد: سرمايهگذاري چند ميليون دلاري دولتي در زمينه توسعه رسانهها و شركتهاي توليد كننده برنامههاي تفريحي با هدف رقابت با غولهاي بينالمللي مانند "نيوز كورپوريشن " و "تايم وارنر "، برپاداشتن صفحه نمايش 50 متري چشمگير "تجربه چين " در ميدان "تايمز " نيويورك درست يك روز پيش از ورود "هو جينتائو " براي بازديد 4 روزه از آمريكا، به منظور نمايش فيلم تبليغاتي يك دقيقهاي با هدف معرفي بعضي از برجستهترين شخصيتهاي ملت چين؛ جابجايي دفتر مركزي آژانس خبري رسمي "شينهوا " از ساختمان كوچكي در "كوينز " به ساختمان اداري بزرگي واقع در ميدان تايمز؛ افزايش تعداد دفاتر "سي.سي.تيوي ناين "، كانال خبري انگليسي زبان ماهوارهاي 24 ساعته كه اوايل سال 2000 تاسيس شد، از 10 به 50 دفتر، و قرار دادن آگهيهاي چند صفحهاي "چاينا ديلي " به صورت داستانهاي خبري از چين در صفحات اول روزنامههاي مهمي نظير "نيويورك تايمز ". در كنار اين تلاشها بايد به موسسات "كنفوسيوس " كه در سرتاسر دنيا تاسيس شده و توجه بسياري را به خود جلب كردهاند، اشاره كنيم. به علاوه انتظار ميرود صنعت فيلم سازي چين پس از تاسيس "شركت رسمي بينالمللي حمايت از توليد فيلم در چين " تحت نظارت "گروه فيلم چين " در سال 2004، نقش خود را به خوبي در اين تلاش ايفا كند. * در واقع فيلمهاي پرجاذبه هاليوود بيش از فيلمهاي ساخت چين بر پيشبرد برنامه ديپلماسي عمومي اين كشور تاثيرگذار بوده است اما دلايل قانع كنندهاي وجود دارد كه در واقع فيلمهاي پرجاذبه هاليوود بيش از فيلمهاي ساخت چين بر پيشبرد برنامه ديپلماسي عمومي اين كشور تاثير گذار بوده است. در حقيقت دلايل ظهور اين پديده ظاهراً عجيب، بسيار ساده است. از يك سو با توجه به گسترش سريع بازار فيلم در چين و ديگر مناطق در حال توسعه، هاليوود ديگر نميتواند براي كسب درآمد از فيلمهاي "بزرگ " با هزينههاي سنگين توليد و بازاريابي، به بازار فيلم آمريكاي شمالي تكيه كند. در واقع چنين فيلمهايي بيش از 70 درصد محبوبيت خود را خارج از آمريكاي شمالي به دست ميآورند، و در مورد بعضي از فيلمها، بخش عمده اين محبوبيت از چين به دست ميآيد. در نتيجه نمايش فيلمهاي استوديوهاي هاليوود در خارج از آمريكا روز به روز عاديتر ميشود. * فيلمهاي هاليوود به صورت آثار نمايشي تازه منتشر شده در ديويديهاي قاچاقي كه در دسترس همه هست، آنچه را كه مردم خواهان آن * 6 فيلم از 10 فيلم فهرست برترينها، آثار پرجاذبه هاليوود بودهاند. تمام فيلمهايي كه در فهرست 10 فيلم برتر قرار گرفتهاند، طي چند * فيلمهاي "پانداي كونگ فو كار 2 " و "2012 " نمونههاي عالي راهبرد موفقيتآميز هاليوود در ارتباط با چين هستند و تصوير مثبتي از اين كشور فيلمهاي "پانداي كونگ فو كار 2 " و "2012 " مثالهاي عالي راهبرد موفقيتآميز هاليوود در ارتباط با چين هستند و تصوير مثبتي از اين كشور ارائه ميدهند. "پانداي كونگ فو كار 1 " (2008) موفقيت قابل قبولي در چين به دست آورد و به نرخ امروز ارز 28 ميليون دلار آمريكا فروش داشت، اما اين فيلم در فهرست فيلمهاي روي اكران رفته چين رتبه 36 را به دست آورد و در ميان عدهاي كه احساس ميكردند تصاحب نمادهاي اصلي چين مانند پاندا و هنرهاي رزمي، به خصوص به فاصله كوتاهي پس از زلزله سيچوان در مي 2008 نوعي "سلطه گرايي فرهنگي " بوده است، واكنش منفي برانگيخت. پيش از شروع به ساخت "پانداي كونگ فو كار 2 " كمپاني "دريم وركرز " پيشنهاد مقامات استان سيچوان براي اعزام گروهي به اين استان را پذيرفت، اين گروه قرار بود از زيستگاه واقعي پانداها بازديد كند. همانطور كه طراح صحنه "ريموند زيباك " خاطر نشان ميكند، بازديد از چين "الهامبخش " بود و "اساس بسياري از صحنههايي شد " كه در بخش دوم فيلم ميبينيم. از ديدگاه مقامات "چنگ دو "، پايتخت "سيچوان "، فيلم "پانداي كونگ فو كار 2 " چنگ دو را به صحنه بينالمللي برده است " و انتظار ميرود پيشرفت چشمگيري در صنعت گردشگري منطقه به وجود آورد. روزنامه "وال استريت تايمز " در اين مورد ميگويد: "درحال حاضر بيشتر شهرهاي چيني تحت تاثير جاذبه مضمون فيلمهاي هاليوود قرار گرفتهاند و به دنبال چنين پيوندهايي هستند، چرا كه پيوندها ابزار نهايي دستيابي به قدرت نرم هستند. " به علاوه منتقد فيلم "يو دجين " در تضاد آشكار با ديدگاه گروهي كه "پانداي كونگ فو كار 2 " را مانند قسمت پيشين آن به دليل سلطهجويي فرهنگي مورد انتقاد قرار داده اند، ميگويد: "بايد از كمك هاليوود براي گسترش فرهنگ چيني و قدرت نرم حمايت كرد. بياييد قدرت بيشتري به دست آوريم. " * "2012 " به بررسي نقش مثبت "ارتش آزادي " چين ميپردازد؛ رسانههاي غربي غالبا اين گروه را به عنوان گروهي ملي گرا با هدف گسترش نفوذ چين به تصوير ميكشند، نه يك دولت مردمي محافظه كار فيلم "2012 " در دلجويي از جامعه چين اثرگذارتر و به چشم مخاطبان چيني جذابتر بود. به عنوان مثال فيلم آشكارا ميگويد كه در مقابل فجايع طبيعي كه آمريكاي شمالي را تهديد ميكند، تنها چين قادر به ساخت پناهگاههايي براي نجات سياره است. "2012 " به بررسي نقش مثبت "ارتش آزادي " چين ميپردازد؛ رسانههاي غربي غالبا اين گروه را گروهي مليگرا با هدف گسترش نفوذ چين به تصوير ميكشند، نه يك دولت مردمي محافظهكار، و نكته اخير به طور خاص در اين فيلم مورد تاكيد قرار گرفته است. به عنوان مثال يك بلاگ چيني در فهرست بندي "فيلمهاي برتر هاليوود كه تعمداً به تملقگويي درباره چين ميپردازند، فيلم "2012 " را در رتبه اول قرار داده است. همانطور كه در بالا ذكر شد، استوديوي هاليوودي پاداش خود را از گيشه سينماهاي چين دريافت كرد. * در حال حاضر در نظر گرفتن حساسيتهاي جامعه چين- و گيشه سينماهاي اين كشور- تبديل به هنجار شده است در حال حاضر در نظر گرفتن حساسيتهاي جامعه چين- و گيشه سينماهاي اين كشور- تبديل به هنجار شده است. در تازهترين نمونه، كمپاني "ام.جي.ام " در دوبارهسازي "سپيده دم سرخ "، فيلم درام جنگ سرد 1984 درباره حمله اتحاد جماهير شوروي به يك شهر غربي كوچك، در نسخه تدوين شده مهاجمان را به صورت سربازان چيني معرفي ميكند. به دنبال ابراز نگراني عوامل فروش بالقوه در مورد محدوديت دسترسي آنها به يكي از بازارهاي مهم فيلم جهان، و انتشار تصاويري از گروه هنرپيشگاني در لباس سربازان ارتش چين در وبگاههاي چيني، تصميم بر آن شد كه پرچمها و نمادهاي نظامي چين را به صورت ديجيتال پاك كنند و گفتگوهاي فيلم را طوري تغيير دهند كه مهاجمان را به صورت سربازان كره شمالي به تصوير بكشد. از آنجا كه كمپاني "ام.جي.ام " براي رهايي از ورشكستگي و يافتن عامل فروش براي "سپيده دم سرخ " به شدت در تلاش است، و از آنجا كه اين كمپاني در حال ساخت قسمتهاي بعدي "جيمز باند " و "هابيت " است - و انتظار ميرود هر دو فيلم در صورت منتشر شدن فروش خوبي در چين داشته باشند- اين تردستي ديجيتال كه كمتر از يك ميليون دلار آمريكا هزينه در بر داشت، تصميم تجاري عاقلانهاي بود. بي شك كمپاني "ام.جي.ام " به ياد ميآورد كه در سال 1997 در پي توليد فيلم "گوشه سرخ "، يكي از سه فيلم هاليوود كه در آن سال موجب رنجش جامعه چين شد، از توزيع فيلم در چين منع شد. در همان سال كمپاني "كلمبيا/تريستار " به دليل توليد فيلم "هفت سال در تبت " و كمپاني "تاچ استون/ديزني " به دليل توليد فيلم "كاندان " از توزيع فيلم در چين منع شدند. * فيلمهاي هاليوود كه موفقيتي اندك در چين به دست آوردهاند، توجهي كم به تصويري كه از چين و مردم آن ارائه داده بودند، داشتند. البته "كودك كاراتهباز " محصول مشترك بسيار موفقي بود در مقابل، فيلمهاي هاليوود كه موفقيتي كمتر از حد انتظار در چين به دست آوردهاند، از جمله آخرين نسخه "كودك كاراتهباز " (2010) و "ماموريت غيرممكن 3 " (2006)، به دليل عدم توجه كافي به تصويري كه از چين و مردم آن ارائه داده بودند، تا حدودي با شكست مواجه شدند. انتظار ميرفت فيلم "كودك كاراتهباز "، محصول مشترك چين و آمريكا با بازي ستاره چيني "جكي چان " و قهرمان فيلمهاي اكشن، پسر "ويل اسميت "، فروش خوبي در چين داشته باشد. اين فيلم در سينماهاي آمريكا بيش از 176 ميليون دلار، و در سينماهاي خارج از آمريكا بيش از 183 ميليون دلار فروش داشت، اما تنها 7 ميليون دلار از اين درآمد به چين اختصاص داشت، و اين كاملاً بر خلاف انتظار تهيهكنندگان آمريكايي بود. البته "كودك كاراتهباز " از بسياري جهات محصول مشترك بسيار موفقي بود، و در همان سال 67.2 درصد كل درآمد فروش فيلمهاي چيني در كشورهاي ديگر را به خود اختصاص داد. در سال 2010 هيچيك از 479 فيلم توليد شده در چين، در خارج از كشور فروش نداشت. براي كساني كه با بازار فيلم در چين آشنايي داشتند، عملكرد ضعيف "كودك كاراتهباز " در خانه چندان تعجبآور نبود. يكي از مشاوران فيلم در پكن ميگويد: "بچه خارجي بچه چيني را كتك زد... فكر ميكنيد چينيها دوست دارند چنين صحنهاي را ببينند؟ " "يو دانگ "، مدير ارشد فناوري اطلاعات "نزدك " گروه فيلم سازي بونا حتي از اين هم فراتر ميرود و ميگويد: " شايد اگر كارگردان فيلم ميگفت كه بچه آمريكايي يك بچه ژاپني را كتك بزند، مخاطبان چيني به اين فيلم علاقهمند ميشدند. " برچسبها: |
|